[hadith]أَیُّهَا النَّاسُ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شقاقِی وَ لَا یَسْتَهْوِیَنَّکُمْ عِصْیَانِی وَ لَا تَتَرَامَوْا بالْأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّی؛ فَوَالَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ إِنَّ الَّذی أُنَبِّئُکُمْ بهِ عَنِ النَّبیِّ الْأُمِّیِّ (صلی الله علیه وآله)، [وَ اللَّهِ] مَا کَذَبَ الْمُبَلِّغُ وَ لَا جَهِلَ السَّامِعُ.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏4، ص: 384-381

آنچه می گویم عین واقعیّت است:

امام(علیه السلام) در این بخش، در واقع مقدّمه چینی می کند برای بخش بعد که پرده از حوادث مهم آینده بر می دارد و به مردم اطمینان می دهد که آنچه را درباره حوادث آینده پیشگویی می کند، واقعیّت های قطعی و یقینی است که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) شنیده است و تخلّفی در آن وجود ندارد.

تعبیرات این بخش نشان می دهد که امام(علیه السلام) قبلا هم پیشگویی هایی کرده است و بعضی از منافقان کوردل، یا مؤمنان ضعیف و ناآگاه با دیده انکار به آن نگریستند.

می فرماید: «ای مردم! دشمنی و مخالفت با من، شما را وادار به گناه نسازد و نافرمانی نسبت به من شما را به پیروی از هوای نفس نکشاند. و به هنگام شنیدن سخنانم، با دیده انکار به یکدیگر نگاه نکنید!». (أَیُّهَا النَّاسُ، لاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شقَاقِی(2)، وَ لاَ یَسْتَهْوِیَنَّکُمْ(3) عِصْیَانِی، وَ لاَ تَتَرَامَوْا(1) بالأَبْصَارِ عِنْدَ مَا تَسْمَعُونَهُ مِنِّی).

اشاره به اینکه: کینه توزی ها و لجاجت ها و حسادت ها در بسیاری از موارد، انسان را به گناه می کشاند و پرده ای در مقابل چشم او می افکند و چهره حقیقت را نمی بیند.

سپس می افزاید: «سوگند به آن کس که دانه را (در دل خاک) شکافت و بشر را آفرید! آنچه را که به شما خبر می دهم، از پیامبر امّی (صلی الله علیه وآله) است. نه آن کس که (این حقایق را) به من ابلاغ کرده دروغ گفته است و نه شنونده; جاهل بوده، (که نتواند سخنان رسول خدا را به درستی حفظ کند)». (فَوَالِّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ، وَ بَرَأَ(4) النَّسَمَةَ،(5) إِنَّ الَّذی أُنَبِّئُکُمْ بهِ عَنَ النَّبیِّ الأُمِّیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهَ وَ آلِهِ،(6) مَا کَذَبَ الْمُبَلِّغُ، وَ لاَ جَهِلَ السَّامِعُ).

تعبیری که در سوگند بالا آمده از ابداعات امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و بارها در خطبه های نهج البلاغه دیده می شود، اشاره به نکته مهمّی است! و آن اینکه مهمترین و پیچیده ترین مسئله در نظام عالم هستی، مسئله حیات و زندگی است; چه در عالم گیاهان و چه در جهان انسانیّت; و با تمام تلاش ها و کوشش هایی که انسان های امروز در این راه به کار گرفته اند، هنوز اسرار مسئله حیات، کشف نشده است. بنابراین، حیات و زندگی شاهکار آفرینش است و چیزی است که مطالعه درباره آن، ما را به خدا می رساند و نشان می دهد این پدیده عجیب و شگفت انگیز، چیزی نیست که بدون علم و قدرتِ خالق توانا و دانایی به وجود آمده باشد. بنابراین، استفاده از این اوصاف به هنگام قسم خوردن، مفهوم برجسته ای را در اذهان ترسیم می کند.

به هر حال، هدف امام(علیه السلام) این است که به مخاطبان خود اطمینان دهد که آنچه درباره حوادث آینده می گویم نه بر پایه حدس و تخمین است و نه از قبیل پیشگویی کاهنان; بلکه واقعیت هایی است که از رسول خدا شنیده ام و من کسی نیستم که در درک سخنان آن حضرت، خطا کرده باشم. بنابراین، آنچه می گویم عین حقیقت است و می خواهم با این پیشگویی، شما را آماده سازم تا بتوانید خطرات حوادث سخت آینده را به حداقل برسانید.

در حدیثی می خوانیم: هنگامی که آیه «وَ تَعِیَهَا أُذُنٌ وَاعِیَةٌ; و گوش های شنوا آن را حفظ کند»(7) نازل شد، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به علی(علیه السلام) فرمود: «سَأَلْتُ اللهُ تَعَالَی أَنْ یَجْعَلَهَا أُذُنَکَ یَا عَلِیُّ! قَالَ(علیه السلام): فَمَا نَسیتُ شَیْئاً بَعْدَ ذلِکَ; من از خدا خواستم که گوش تو را ای علی از آن گوش های شنوا قرار دهد و علی(علیه السلام) می فرماید: از آن به بعد، هر چه را شنیدم هرگز فراموش نکردم».(8)


پی نوشت:

  1. «یَجرمَنَّ» از مادّه «جَرم» (بر وزن جهر) (جُرم بر وزن ظلم، اسم مصدر است) در اصل به معنای قطع کردن و بریدن است و از آنجا که افراد گنهکار پیوند خود را با خدا قطع می کنند، این کلمه به گناه نیز اطلاق شده است، بنابراین، «لاَ یَجْرِمَنَّکُمْ» به معنای «شما را وادار به گناه نکند» می باشد.

  2. «شقاق» در اصل به معنای شکاف است و به جنگ و منازعه و اختلاف نیز اطلاق می شود; چرا که طرفین صفوف خود را از یکدیگر جدا می سازند و در جمله بالا به معنای مخالفت و منازعه است.

  3. «یَستهوینّ» از مادّه «هوی» (هوای نفس) گرفته شده و مفهومش این است که شما را به پیروی هوای نفس وادار نکند.

  4. «بَرأ» از مادّه «برء» (بر وزن نرم) گاه به معنای آفریدن و ایجاد کردن آمده و گاه به معنای دوری جستن و برائت از چیزی و در خطبه بالا به معنای اوّل است و اطلاق «بُرأ» (بر وزن ظلم) به معنای بهبودی و سلامتی به جهت آن است که شخص از حالت اوّل که بیماری است، جدا می شود.

  5. «نَسمه» در اصل به معنای وزش ملایم باد است و گاه به معنای نفس کشیدن آمده و به همین مناسبت، به خود انسان هم که دارای تنفّس است، اطلاق می شود.

  6. تعبیر به «امّی» (درس نخوانده یا کسی که منسوب به اُمّ یعنی مادر است و جز در دامان مادر مطلبی فرا نگرفته) اشاره لطیفی به این نکته است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) با اینکه اصلا درسی نخوانده بود، هم از گذشته خبر می داد و هم از آینده و این یکی از نشانه های ارتباط او با خداوند است.

  7. سوره حاقه، آیه 12.

  8. کفایة الطالب کنجی، صفحه 40. شبیه این معنا را بسیاری از مفسّران اهل سنّت مانند: «قرطبی» در تفسیر «جامع الاحکام» و «برسوی» در «روح البیان» و «آلوسی» در «روح المعانی» ذیل آیه 12 سوره حاقه آورده اند.