[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) و هی إحدی الخطب المشتملة علی الملاحم:

الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ قَبْلَ کُلِّ أَوَّلٍ وَ الْآخِرِ بَعْدَ کُلِّ آخِرٍ، وَ بأَوَّلِیَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا أَوَّلَ لَهُ وَ بآخِرِیَّتِهِ وَجَبَ أَنْ لَا آخِرَ لَهُ، وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، شَهَادَةً یُوَافِقُ فِیهَا السِّرُّ الْإِعْلَانَ وَ الْقَلْبُ اللِّسَانَ.[/hadith]

از خطبه های آن حضرت علیه السّلام است که در آن اشاره به رویدادهای دشوار آینده می فرماید:

مضمون این خطبه پس از ذکر یگانگی خداوند، بر حذر داشتن شنوندگان از نافرمانی اوست، و همچنین بیم دادن آنها به این که اخباری را که در باره آینده بیان می فرماید، با اشاره به یکدیگر تکذیب نکنند. تفسیر «الأوّل و الآخر» پیش از این گفته شد.

فرموده است: «بأولیّته وجب أن لا أوّل له»:

یعنی به سبب اولیّت او لازم می آید که او را آغازی نباشد، چون منظور امام (ع) از اولیّت خداوند، این است که او مبدأ همه چیزهاست و مراد آن حضرت از آخریّت او، این است که او غایت و نهایتی است که همه اشیا در هر حال به او منتهی می شود، بنا بر این لازم می آید که برای او اوّلی که مبدأ هستی او باشد، و آخری که به آن منتهی و متوقّف شود وجود نداشته باشد، این که امام (ع) در توصیف گواهی خود بر یگانگی خداوند فرموده است که در این شهادت درون با برون و دل با زبان همراه است، کنایه از خلوص این شهادت از شایبه نفاق و انکار باری تعالی است.