[hadith]من خطبة له (علیه السلام) فی رسول اللّه و أهل بیته:

الْحَمْدُ لِلَّهِ النَّاشرِ فِی الْخَلْقِ فَضْلَهُ وَ الْبَاسطِ فِیهِمْ بالْجُود یَدَهُ، نَحْمَدُهُ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ وَ نَسْتَعِینُهُ عَلَی رِعَایَةِ حُقُوقِهِ،

وَ نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ غَیْرُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ بأَمْرِهِ صَادعاً وَ بذکْرِهِ نَاطِقاً، فَأَدَّی أَمِیناً وَ مَضَی رَشیداً.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3، ص 374

از سخنان آن حضرت (ع) [در این خطبه که با عبارت «الحمد لله الناشر فی الخلق فضله و الباسط فیهم بالجود یده» (سپاس پروردگاری را که فضل خود را میان آفریدگان منتشر فرموده و دست بخشش خود را میان آنان گشوده است) شروع می شود، ابن ابی الحدید نخست لغات خطبه را توضیح داده و معنی کرده است و کنایات و استعارات آنرا روشن ساخته آن گاه دو مبحث اخلاقی را بررسی کرده است یکی در ستایش درنگ و نکوهش شتاب و دیگری در ستایش کم گویی و نکوهش پرگویی، که نکات بسیار جالب در آن گنجانیده است و روایات و سخنان حکیمانه و اشعار فراوان شاهد آورده است و برخی از خاموشان گویا را نام برده و معرفی کرده است.]

سپس ابن ابی الحدید می گوید: این خطبه را امیر المومنین در سومین جمعه خلافت خویش ایراد فرموده است و بسیاری از مطالب آن کنایه از وجود خود اوست و به آنان خبر داده است که ایشان بزودی پس از اینکه بر نصرت او جمع خواهند شد و از او فرمانبرداری خواهند کرد او را از دست خواهند داد و از او جدا خواهند شد و همانگونه که فرموده بود صورت گرفت و نقل شده است که مردم عراق هرگز به اندازه ماهی که علی علیه السلام کشته شد بریاری او اجتماع نکردند و در اخبار آمده است که امیر المومنین پرچمی برای فرماندهی بر ده هزار تن برای پسرش حسن (ع) و پرچمی به فرماندهی همان شمار برای ابو ایوب انصاری بست و برای فلان و بهمان تا آنجا که صد هزار شمشیر برای او جمع شد و مقدمه لشکر را هم پیشاپیش خود گسیل فرمود و آهنگ شام کرد و همین هنگام ابن ملجم ملعون او را ضربت زد و کار او چنان شد که شد و آن لشکرها همچون گله گوسپندی که شبان خود را از دست داده باشند پراکنده شدند.