[hadith]وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرَامِ الَّذی جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ یَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ [یَوْلَهُونَ] یَأْلَهُونَ إِلَیْهِ [وَلَهَ] وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَیْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا کَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبیَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بمَلَائِکَتِهِ الْمُطِیفِینَ بعَرْشهِ یُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِی مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ یَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذینَ حَرَماً [وَ] فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ کَتَبَ [عَلَیْهِ] عَلَیْکُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ "وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاس حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبیلًا وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ".[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه ‏السلام، ج‏1، ص: 365-253

بیان عظمت فریضه حج:

گرچه معلوم نیست که امام(علیه السلام) بعد از بیان عظمت مقام قرآن، به چه بخشی از احکام دینی اشاره فرموده است، زیرا همان گونه که می دانیم بنای سیّد رضی گردآورنده نهج البلاغه، بر این نبوده است که خطبه ها را به طور کامل ذکر کند، بلکه از آنها گلچین کرده است. ولی به هر حال، انگشت گذاردن روی مسأله حجّ از میان وظایف مختلف اسلامی و فردی، آن هم در خطبه ای که از آغاز آفرینش جهان و مراحل مختلف سیر انسان را، تا قیام پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) مورد بحث قرار می دهد، معنا و مفهوم خاصّی دارد و نشان می دهد که حجّ بیت الله، عصاره اسلام و در برگیرنده مسائل مهمّ فردی و اجتماعی و تربیتی و اخلاقی و سیاسی است و در واقع نیز چنین است که در پایان این بخش به خواست خدا بیان خواهد شد، با این اشاره به تفسیر این فراز از کلام امام می پردازیم:

در آغاز، سخن از مسأله وجوب حج می گوید و با تعبیرات بسیار لطیف و زیبا، مسلمین جهان را به انجام این فریضه بزرگ الهی تشویق می نماید، می فرماید: «خداوند حجّ بیت الله الحرام (خانه گرامی و محترمش) را بر شما واجب کرده است» (وَ فَرَضَ عَلَیْکُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الْحَرامِ).

سپس در توصیفی برای خانه کعبه می فرماید: «همان خانه ای که خداوند آن را قبله همه مردم قرار داده است» (الَّذی جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلاَنامِ).(1)

در هر شبانه روز، چندین بار رو به سوی آن می کنند و مرکز دایره صفوفِ جماعتِ آن، رمز وحدت همه مسلمین جهان است.

آن گاه در توصیف دیگری از این خانه بزرگ و مراسم واقعی حج که عاشقان بی قرار الهی را به سوی خود دعوت می کند، می فرماید: «آنها همچون تشنه کامانی که به آبگاه می روند به سوی آنها می آیند و همچون کبوتران به آن پناه می جویند».

یَرِدُونَهُ(2) وُرُودَ الاَنْعامِ وَ یَاْلَهُونَ(3) اِلَیْهِ وَلُوهَ الْحَمامِ(4)).

به راستی آنها که معنای حج را درک می کنند، همین گونه به سراغ خانه خدا می آیند، قلب و روح خود را با آن شستشو می دهند و از معنویت و روحانیّت حج با تمام وجود بهره می گیرند و از شرّ شیاطین و هوای نفس و بلای گناه به آن پناه می جویند، عاشقانه زمزمه لبیک سر می دهند و مشتاقانه سعی صفا و مروه می کنند و پروانه وار به گرد شمع کعبه، می گردند.

تشبیه به انعام یا به خاطر تواضع فوق العاده حجّاج بیت الله است یا اشاره به بی قراری و بی تابی آنها به هنگام هجوم به سوی کعبه و طواف می باشد و باید توجّه داشت که این گونه تعبیرات در عرف عرب مفهومی متفاوت با عرف ما دارد. و تشیه به حمام (کبوتر) به خاطر آن است که این پرنده، رمز محبّت و صلح و صفا و امنیّت و زمزمه آمیخته به شوق است.

جالب توجّه این که اوّلین نقطه شروع حج همان احرام و گفتن لبیک است، همان لبیک که مفهومش اجابت دعوت الهی است. آری خدا زوّار خانه اش را به میهمانسرای بزرگش دعوت نموده و آنها لبیک گویان در حالی که دلها پر از شوق و سرها پر از عشق و هوای اوست به سوی خانه اش حرکت می کنند و خود را در جوار قرب او می بینند و نخستین اثر آن آشکار شدن جوانه های تقوا و معنویّت در دل و جان آنهاست.

سپس به یکی از فلسفه های حج پرداخته، می فرماید: «خداوند سبحان حج را علامت فروتنی در برابر عظمتش قرار داده و نشانه ای از اعتراف به عزّتش» (وَ جَعَلَهُ سُبْحانَهُ عَلامَةً لِتَواضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ اِذْعانِهِمْ لِعِزَّتِهِ).

زیرا مناسک و مراسم حج مشتمل بر اعمال و رفتار بسیار متواضعانه ای است که در برابر حق انجام می شود و هیچ عبادتی در میان عبادات تا این حد، نشانه های تواضع در آن نمایان نیست، احرام بستن و از تمام لباس و زر و زیورها به دو قطعه پارچه ندوخته قناعت نمودن و طواف خانه خدا و سعی صفا و مروه و وقوف در بیابان عرفات و مشعر و منی و رمی جمرات و تراشیدن سر، همه اعمالی است متواضعانه که در برابر عظمت پروردگار انجام می گیرد و به راستی غرور و تکبّر و نخوت هر انسانی را در هم می شکند.

سپس به این حقیقت اشاره می کند که قرار گرفتن در صفوف حاجیان و زائران بیت الله، افتخار بزرگی است که خداوند به گروهی از بندگانش بخشیده، می فرماید: «و از میان خلق خدا شنوندگانی را برگزیده که دعوت او را به سویش اجابت کرده و سخنش را تصدیق نموده اند» (وَ اخْتارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمّاعاً(5) اَجابُوا اِلَیْهِ(6) دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقوا کَلِمَتَهُ).

در احادیث اسلامی آمده است که ابراهیم و اسماعیل بعد از آن که مأموریت خدا را در بنای خانه خدا انجام دادند خداوند به ابراهیم دستور داد که مردم را با صدای رسا به حج دعوت کند. او عرضه داشت: صدای من به جایی نمی رسد، خداوند فرمود: بر تو صدا زدن و بر من رساندن، ابراهیم بر فراز مقام که در آن روز به خانه کعبه چسبیده بود قرار گرفت، مقام مرتفع شد تا آن جا که از کوه ها برتر گشت، ابراهیم انگشت در گوش خود گذاشت و با صدای بلند در حالی که رو به شرق و غرب کرده بود گفت: «اَیُّهَا النّاسُ کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْحَجُّ اِلَی الْبَیْتِ الْعَتیقِ فَاَجیبُوا رَبَّکُمْ; ای مردم حجّ خانه خدا بر شما مقرّر شده است دعوت خدا را اجابت کنید» و تمام کسانی که در پشت دریاهای هفتگانه و در میان مشرق و مغرب تا انتهای زمین بودند بلکه کسانی که در پشت پدران و رحم مادران قرار داشتند، صدای او را شنیدند «وَ لَبَّیْکَ اللّهُمَّ لَبَّیْکَ» گفتند.(7)

در بعضی از روایات آمده است، آنها که لبّیک گفتند به تعداد لبیک گفتنهایشان موفّق به انجام حجهای متعدّد می شوند و آنها که نگفته اند توفیقی نصیبشان نخواهد شد.(8)

بار دیگر به فلسفه حج و آثار سازنده آن باز می گردد و می فرماید: «آنها (حجّاج بیت الله) در جایگاه پیامبران الهی وقوف کرده و به فرشتگانی که به گرد عرش الهی می گردند شبیه می شوند» (وَ وَقَفُوا مَواقِفَ اَنْبیائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بمَلائِکَتِهِ الْمُطیفینَ بعَرْشهِ).

تعبیر به «مواقف انبیا» به خاطر آن است که پیامبران زیادی بعد از ابراهیم و حتّی طبق روایاتی قبل از ابراهیم به زیارت این خانه توحید شتافتند(9) و تعبیر به تشبّه به فرشتگان به خاطر آن است که خانه ای درست بر فراز خانه کعبه در آسمانها قرار دارد که فرشتگان بر گرد آن طواف می کنند.(10)

در ادامه اسرار و آثار حج می افزاید: «آنها سودهای فراوانی در این تجارتخانه عبادت الهی به دست می آورند و به سوی میعادگاه آمرزش و مغفرتش می شتابند» (یُحْرِزُونَ(11) الاَرْباحَ فی مَتْجَرِ عِبادَتِهِ وَ یَتَبادَرُون عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ).

تعبیر به «یُحْرِزُون; انبار می کنند» و «اَرْباح; سودها» و «مَتْجَر; تجارتخانه» تعبیرات لطیفی است که این برنامه مهم معنوی را با برنامه محسوس و ملموس مادّی که برای همگان قابل درک است، تشبیه می کند و راستی چه تجارتی برتر و بالاتر از عملی که اگر صحیح انجام شود انسان از تمام گناهانش پاک می شود! درست مانند روزی که از مادر متولّد شده است، آن گونه که در احادیث اسلامی آمده است.

سپس می افزاید: «خداوند متعال این خانه را پرچمی (یا علامتی) برای اسلام قرار داده و حرم امنی برای پناه جویان» (جَعَلَهُ سُبْحانَهُ و تَعالی لِلاِسْلامِ عَلَماً وَ لِلْعائِذینَ حَرَماً).

به راستی خانه کعبه، پرچم بزرگ اسلام است که همیشه در اهتزاز می باشد، پرچمی است که مسلمین گرد آن جمع می شوند و استقلال و عظمت و عزّت خود را در مراسم آن می جویند و هر سال روح تازه ای با مشاهده آن در کالبد مسلمین جهان دمیده می شود و خون تازه ای در عروقشان به جریان می افتد.

سپس بعد از ذکر این همه فضایل و اسرار به مسأله واجب بودن زیارت خانه خدا اشاره کرده، می فرماید: «خداوند ادای حقّ آن را واجب شمرده و حجّ آن را لازم کرده و بر همه شما زیارت آن را به طور دسته جمعی مقرّر داشته و فرموده است: و برای خدا بر همه مردم است که آهنگ خانه (او) کنند ـ آنها که توانایی رفتن به سوی آن را دارند، و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند به خود زیان رسانده) خداوند از همه جهانیان بی نیاز است» (فَرَضَ حَقَّهُ وَ اَوْجَبَ حَجَّهُ وَ کَتَبَ عَلَیْکُمْ وِفادَتَهُ(12) فَقالَ سُبْحانَهُ: ولِلّهِ عَلَی النّاس حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلا وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنیّ عَنِ الْعالَمینَ).


نکته ها:

در مورد حج مسائل و مباحث زیادی است که ذکر همه آنها کتاب مستقلّی را می طلبد و در این جا به چند نکته که از اهمیّت خاصّی برخوردار است قناعت می کنیم:

1ـ تاریخچه خانه کعبه

این خانه که نام دیگرش بیت الله الحرام است، تاریخچه بسیار مفصّلی دارد که مطابق روایات(13) به زمان حضرت آدم(علیه السلام) برمی گردد.

او نخستین کسی بود که خانه را بنا کرد و بر گرد آن طواف نمود، سپس در طوفان نوح ویران شد و ابراهیم به کمک فرزندش اسماعیل، طبق آیات صریح قرآن(14) بار دیگر آن را بنا کرد و حجّ خانه خدا به جا آورد و این اوّلین خانه توحید است که برای انسانها قرار داده شد: «اِنَّ اَوَّلَ بَیْتِ وُضِعَ لِلنّاس لَلَّذی ببَکَّةَ مُبارکاً»(15) و همان گونه که قبلا اشاره شد ـ طبق روایات ـ در محاذی آن در آسمانها مرکز عبادتی است که فرشتگان بر گرد آن می گردند،حتّی گفته شده که محلّ خانه کعبه اوّلین نقطه خشکی بود که سر از زیر آب درآورد(16) و داستان «دحو الارض» نیز اشاره به همین معناست که در آغاز، مجموعه روی زمین بر اثر بارانهای سیلابی زیر آب بود; آبها کم کم در مناطق پایین تر جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و اوّلین نقطه، همین محلّ خانه کعبه بود.

درباره عظمت و اهمیّت خانه کعبه روایات فراوان ـ چه در نهج البلاغه و غیر نهج البلاغه ـ وارد شده است، از جمله در حدیثی از امام باقر(علیه السلام)می خوانیم: «ما خَلَقَ اللهُ عَزَّوَجلَّ بُقْعَةً فِی الاَرْضِ اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْها ـ ثُمَّ اَوْمَأ بیَدهِ نَحْوَ الْکَعْبَةِ ـ وَلا اَکْرَمَ عَلَی اللهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْها; خداوند هیچ نقطه ای در زمین را نیافریده که محبوب تر به سوی او از آن باشد ـ سپس با دست خود به سوی کعبه اشاره کرد ـ و نه هیچ نقطه ای نزد خداوند گرامی تر از آن است».

در آغاز همین حدیث آمده است: «اِنَّ النَّظَرَ اِلَیْها عِبادَة; حتّی نگاه کردن به آن عبادت است».(17)

خانه کعبه، رمز وحدت مسلمین و مرکز دایره صفوف جماعات آنها در شبانه روز، در کلّ جهان است.

خانه کعبه، بزرگترین مرکز اجتماع مسلمین در طول سال و مهمترین کانون عظمت آنهاست که از سراسر جهان به سوی آن می آیند و مشمول برکات فوق العاده معنوی و مادّی آن می شوند.

جالب این که «زُرارة» که از بزرگان اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) بود روزی خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: «جَعَلَنِیَ اللهَ فِداکَ اَسْئَلُکَ فِی الْحَجِّ مُنْذُ اَرْبَعینَ عاماً فَتُقْتینی; فدایت شوم از چهل سال قبل تا کنون درباره احکام حج از تو سؤال می کنم و به من پاسخ می گویی (و هنوز تمام نشده است)»، امام در پاسخ او فرمود: «یا زُرارَةُ بَیْت یُحَجُّ اِلَیْهِ قَبْلَ آدَمَ باَلْفَیْ عام تُریدُ اَنْ تَفْنی مَسائِلُه فی اَرْبَعینَ عاماً; ای زرارة! خانه ای که از دو هزار سال قبل از خلقت آدم(ع)، حجّ آن بجا آورده می شده است، می خواهی مسائلش در چهل سال پایان گیرد»!(18)

از این حدیث به خوبی استفاده می شود که حتّی قبل از آدم، خانه کعبه مورد توجّه فرشتگان یا مخلوقاتی بوده که قبل از وی در زمین زندگی می کرده اند.

2ـ فلسفه حج

در فراز بالا از کلام مولا علی(علیه السلام) اشارات پرمعنایی به فلسفه و اسرار حجّ شده است. در روایات اسلامی نیز تعبیرات آموزنده و سازنده ای در این زمینه دیده می شود و از مجموع آنها می توان گفت که این مناسک بزرگ در حقیقت دارای چهار بعد است: بعد اخلاقی و عبادی، بعد سیاسی و اجتماعی، بعد فرهنگی و بعد اقتصادی.

در بُعد اخلاقی و عبادی که مهمترین فلسفه حج را تشکیل می دهد تربیت نفوس و تهذیب اخلاق و تقویت پایه های تقوا و اخلاص مطرح است. تعبیر معروفی که در احادیث اسلامی آمده که می گوید: «یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبهِ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ; کسی که حجّ خانه خدا را (از روی اخلاص و توجّه و با حفظ آداب و اسرار آن) انجام دهد از گناه پاک می شود همانند روزی که از مادر متولّد می شود!»(19) دلیل روشنی برای تأثیر حجّ بر روح و جان انسان است که او را از همه آلودگیها پاک می کند و آثار گناهانی که یک عمر در دل نشسته است، می زداید و این بزرگترین فایده ای است که نصیب زوّاربیت الله الحرام می شود. اگر آنها به اسرار اعمال و مناسکی که انجام می دهند دقیقاً توجّه داشته باشند، هر گامی که برمی دارند گامی به سوی خدا نزدیک تر می شوند و معبود و محبوب حقیقی را در همه جا حاضر می بینند. آری حج یک تولّد دوباره است!

کسانی که حج را با تمام وجودشان درک می کنند آثار معنوی و روحانی آن را تا پایان عمر در دل خویش احساس می کنند و شاید به همین دلیل است که حج، یکبار، در تمام عمر واجب شده است.

در بُعد سیاسی و اجتماعی، هرگاه این مراسم آن گونه که اسلام دستور داده و ابراهیم بت شکن، جهانیان را به آن فرا خوانده انجام گیرد، سبب عزّت مسلمین و تحکیم پایه های دین و وحدت کلمه و مایه قدرت و شوکت در برابر دشمنان و برائت از مشرکین جهان خواهد بود.

این گنگره عظیم الهی که هر سال در کنار خانه خدا تشکیل می شود، بهترین فرصت را به مسلمانان برای بازسازی نیروهای خویش و تقویت پیوند برادری و خنثی کردن توطئه های دشمنان و باطل کردن نقشه های شیطانی آنها می دهد. مجموعه ای این چنین فراگیر و همگانی با انگیزه های بسیار والای معنوی در دنیا بی نظیر است. افسوس که مسلمانان هنوز قدرت عظیم حج را درنیافته اند وگرنه هر سال می توانستند در زیر سایه حج، بزرگترین خدمت را به اسلام و شدیدترین ضربه را بر پایه کفر بزنند، به همین دلیل در بعضی از روایات اسلامی آمده است: «لا یَزالُ الدّینُ قائِماً ما قامَتِ الْکَعْبَةُ; آیین اسلام برپاست تا کعبه برپاست».(20)

گویا بعضی از دشمنان قسم خورده اسلام به خوبی قدرت عظیم حج را در مسائل سیاسی دریافته اند که شدیدترین موضع گیری را در برابر آن داشته اند. «گلادستون» نخست وزیر سیاستمدار انگلستان در گفتار معروفی در مجلس عوام آن کشور گفت: «مادام که نام محمّد در مأذنه ها (صبح و شام) به عظمت یاد می شود و قرآن برنامه زندگی مسلمانان است و حج (هر سال با شکوه تمام) برگزار می گردد، جهان مسیحیّت در خطر بزرگی است و ما از اصلاح جهان (البتّه اصلاح از دیدگاه خودشان که مساوی با استعمار است) عاجز خواهیم بود».(21)

در بعضی از نقلها جمله های دیگری نیز بر آن افزوده شده و آن این است که «گلادستون» در ذیل این سخن افزود: «بر شما سیاستمداران مسیحی واجب است که نام محمّد را از اذان مسلمانان حذف کنید و یاد او را از خاطره ها ببرید و قرآن را بسوزانید و کعبه را ویران کنید»!

این جمله نیز معروف است که یکی از رجال مسیحیّت و غرب می گوید: «وای بر مسلمانان اگر معنای حج را نفهمند و وای بر دیگران اگر مسلمانان معنای حج را بفهمند».

بدیهی است آنها قرآن را به صورت ظاهر هرگز نمی سوزانند و برای ویران کردن کعبه هرگز موفّق نمی شوند ولی می تواند در صورت غفلت مسلمین، احکام اسلام را از بین ببرند و حج را از محتوا خالی کنند.

در بُعد سوّم یعنی بُعد فرهنگی همان گونه که در اخبار اسلامی نیز آمده این مراسم بزرگ سبب می شود که آثار رسول الله و ائمه معصومین(علیهم السلام) از آن اجتماع بزرگ به همه جای دنیا پخش شود و حضور دانشمندان بزرگ اسلامی از تمام کشورها ـ اعم از علمای بزرگ دین و اساتید فنون دیگر و گویندگان و نویسندگان که همه ساله عده ای از آنان از تمام جهان اسلام در این مراسم شرکت می کنند ـ فرصت خوبی برای مبادله افکار و اطلاعات و دانستنیها و احیای آثار رسول الله(صلی الله علیه وآله) و ائمه دین(علیهم السلام) به آنها می دهد.

در بُعد چهارم یعنی فلسفه اقتصادی حج، در روایات اسلامی نیز اشاره شده است که حج می تواند قدرت اقتصادی مسلمین را بیشتر کند و از تنگناهای مالی برهاند.

ممکن است افرادی تصوّر کنند که حج را با مسائل اقتصادی چه کار، ولی هنگامی که به این نکته دقّت کنیم که خطرناکترین مشکل مسلمانان امروز وابستگی اقتصادی آنها به بیگانگان است چه مانعی دارد که در کنار مراسم حج، کنگره ها و سمینارهای بزرگی از اقتصاددانان جهان اسلام تشکیل شود و به عنوان یک عبادت الهی و نجات مسلمین از چنگال فقر و وابستگی به بیگانگان، درباره مشکلات اقتصادی جهان اسلام بیندیشند و طرح های سازنده ای تهیّه کنند؟ مسأله، جنبه شخصی ندارد که سر از دنیاپرستی بیرون آورد، بلکه هدف تقویت کلّ جهان اسلام و نجات از فقر و خدمت به عظمت مسلمین است.(22)

از آنچه در بالا آمد عمق کلام مولا علی(علیه السلام) در این بخش از خطبه ـ که حجاج خانه خدا را به فرشتگان طواف کننده گرد عرش الهی تشبیه می کند و این مراسم را سبب گردآوری انواع سودها در این تجارت خانه بزرگ الهی می شمرد ـ روشن می شود و شاید به همین دلیل است که در این بخش از خطبه، تنها انگشت روی حجّ بیت الله الحرام گذارده شده است، چرا که عبادتی است اجتماعی و همگانی که دنیا و آخرت و اخلاق و معنویّت و عظمت و شوکت و قدرت در آن جمع است.

البتّه بحث پیرامون حج بسیار گسترده تر از آن است که در بالا آمده ولی از آن جا که مولا امیرمؤمنان(علیه السلام) در خطبه های دیگری از نهج البلاغه نیز به مسأله حج و بیان نکات دیگری از آن پرداخته، شرح بیشتر را به آن خطبه ها موکول می کنیم تا حقّ همه این کلمات بزرگ تا آن جا که میسّر است، ادا شود.


پی نوشت:

  1. «انام» بعضی آن را به معنای انسانها و بعضی به معنای موجودات عاقلی که بر روی زمین زندگی می کنند اعم از جن و انس تفسیر کرده اند، در صورت اوّل مفهوم جمله این است که حج تنها قبله انسانهاست و در صورت دوّم، قبله برای جن و انس هر دو محسوب می شود. بعضی آن را از ریشه «ونام» به معنای صدا دادن دانسته اند، سپس به همه موجودات ذی روح یا خصوص جن و انس اطلاق شده است. (تاج العروس مادّه انم).

  2. «یردون» از مادّه «ورود» در اصل به معنای وارد شدن حیوانات تشنه به آبگاه است، سپس به هر گونه داخل شدن در هر محل اطلاق شده است.

  3. «یألهون» بعضی آن را از ماده «اَلَهَ، اُلُوهاً» به معنای عبادت کردن دانسته اند. بنابراین یألهون یعنی پرستش می کنند و گاه گفته شده این ماده به معنای تحیّر است چرا که وقتی انسان درباره ذات و صفات خدا می اندیشد، متحیّر می شود و گاه گفته اند که ماده اصلی آن وَلَهَ می باشد که و او آن تبدیل به همزه شده است (تعبیر به ولوه در ادامه جمله بالا به صورت مفعول مطلق نیز مؤیّد این معناست) و وَلَهَ به معنای پناه گرفتن و تضرّع کردن همراه شوق است.

  4. «حَمام» (به فتح) به معنای کبوتر و «حِمام» (به کسر) به معنای مرگ است و در عبارت بالا همان معنای اوّل منظور است.

  5. «سُمّاع» بر وزن طلاّب، جمع «سامع» است (مانند طلاّب که جمع طالب است).

  6. ضمیر «الیه» ممکن است به خانه کعبه یا به خداوند بازگشت کند و در مفهوم جمله تفاوت چندانی حاصل نمی شود.

  7. نورالثّقلین، ج 3، ص 488، ح 74.

  8. شرح نهج البلاغه مرحوم خویی، ج 2، ص 249 (به نقل از کافی) و بحارالانوار، ج 96، ص 187.

  9. در احادیث آمده است که از جمله پیامبرانی که این خانه توحید را زیارت کرده اند آدم و نوح و ابراهیم و موسی و یونس و عیسی و سلیمان و همچنین پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) بود. (شرح نهج البلاغه خویی، ج 2، ص 252).

  10. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 124.

  11. «یحرزون» از مادّه «احراز» به معنای حفظ کردن و ذخیره کردن و انبار نمودن است. به همین دلیل، حرز به محلّی می گویند که محفوظ است مانند صندوق، و... .

  12. «وفادة» در اصل به معنای طلوع کردن و آشکار شدن می باشد; سپس به معنای نزول و ورود آمده و وَفْد به هیأت و جمعیّتی گفته می شود که به سراغ کشوری یا زمامداری یا فرد یا گروهی که دارای شأن و مقامی هستند می روند.

  13. بحارالانوار، ج 12، ص 86.

  14. سوره بقره، آیه 127.

  15. سوره آل عمران، آیه 96.

  16. شرح نهج البلاغه خویی، ج 2، ص 235.

  17. فروع کافی، ج 4، ص 240 (باب فضل النظر الی الکعبه).

  18. وسائل الشیعه، ج 8، ص 7 (باب وجوبه علی کلّ مکلف مستطیع).

  19. بحارالانوار، ج 99، ص 26.

  20. در روایتی که هشام بن حکم از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است به همه این فلسفه های چهارگانه به طور اجمال اشاره شده است (وسائل الشیعه، ج 8، ص 9) برای توضیح بیشتر درباره فلسفه حج می توانید به ج 14 تفسیر نمونه مراجعه کنید.

  21. فروع کافی، ج 4، ص 271 (باب انه لو ترک الناس الحج لجائهم العذاب).

  22. راهنمای حرمین شریفین، ج 1، ص 54 (به نقل از گفتار ماه).