[hadith]وَ قَالَ (علیه السلام): قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ، وَ عِفَّتُهُ عَلَی قَدْرِ غَیْرَتِهِ.[/hadith]
امام (ع) فرمود: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَی قَدْرِ مُرُوءَتِهِ- وَ شَجَاعَتُهُ عَلَی قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَی قَدْرِ غَیْرَتِهِ»:
امام (ع) به چهار چیز اشاره فرموده و آنها را پایه و اساس چهار چیز قرار داده است:
1- همّت، که آن را اساس ارزش انسان قرار داده است. قدر انسان یعنی همان میزان اعتبار وی در نزد مردم، چه والامقامی و ارجمندی و یا پستی و بی ارزشی نتیجه بلند همتی و یا دون همتی خود او است. بلند همتی آن است که انسان بر یک حدّ معیّن از امور که باعث فزونی فضیلت و شرف او می گردد، بسنده نکند تا به بالاتر از آن که ارزشمندتر و والاتر است برسد، و نتیجه چنین کاری، بزرگی، عظمت و ستایش اوست. و دون همتی آن است که انسان بر کارهای ناچیز و پست بسنده کند و از امور با ارزش صرف نظر نماید، و به همین نسبت او ناچیز و کم ارزش محسوب می شود.
2- جوانمردی را اساس راستی قرار داده است. جوانمردی فضیلتی است که با وجود آن، انسان کارهای نیک انجام می دهد و از آنچه پیامد آن کاستی است -هر چند مباح باشد- دوری می کند، از این رو در گفتارش رعایت راستی و صداقت را می کند، قوت و ضعف این فضیلت [راستی] بستگی به قوت و ضعف لازمه آن [جوانمردی] دارد.
3- عار داشتن از کار زشت را پایه و اساس دلیری و شجاعت قرار داده است. ننگ و عار، عبارت از حرارت قوه دماغ و طغیان خشم است در مورد آنچه ناپسند است و بر خلاف میل او بر او عرضه می شود و او از انجامش سرباز می زند و بودن آن اساس شجاعت و انگیزه اقدام بر کارها، امری است روشن، و اندازه قوّت و ضعف اقدام بر انجام کار، بستگی به آن دارد.
4- غیرت را اساس پاکدامنی قرار داده است، غیرت، عبارت از انزجار طبیعی انسان است نسبت به تصور شرکت دیگران در کاری که مورد علاقه اوست و یا عقیده به ضرورت نگهبانی از آن دارد. و بر حسب شدّت و ضعف این عقیده و تخیّل و هم چنین تصور وقوع چنین کاری در باره او، و یا اطرافیان او -به طور مثال-، پیشگیری او از شرکت دیگران، و خودداری اش از پیروی از شهوت، در شرکت مردم نسبت به موارد مورد علاقه او مانند همسر و نظایر آن، خواهد بود، معنای عفّت و پاکدامنی هم، همین است.