[hadith]وَ قَالَ (علیه السلام): لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ.

[قال الرضی [رحمه الله تعالی] و هذا من المعانی العجیبة الشریفة و المراد به أن العاقل لا یطلق لسانه إلا بعد مشاورة الرویة و مؤامرة الفکرة، و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات کلامه مراجعة فکره و مماخضة رأیه، فکأن لسان العاقل تابع لقلبه و کأن قلب الأحمق تابع للسانه].[/hadith]

التاسعة و الثلاثون من حکمه علیه السّلام:

(39) و قال علیه السّلام: لسان العاقل وراء قلبه، و قلب الأحمق وراء لسانه. (74216- 74205)

الاعراب:

وراء، منصوب علی الظرفیة مضاف إلی قلبه و متعلّق بفعل مقدّر، و الجملة خبر قوله: لسان العاقل.

المعنی:

قال الرّضیّ رحمه اللَّه: و هذا من المعانی العجیبة الشریفة، و المراد به أنّ

منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئی)، ج 21، ص: 77

العاقل لا یطلق لسانه إلّا بعد مشاورة الرّویّة و مؤامرة الفکر، و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات کلامه علی مراجعة فکره و مماخضة رأیه، فکانّ لسان العاقل تابع لقلبه، و کانّ قلب الأحمق تابع للسانه، و روی عنه علیه السّلام هذا الکلام بلفظ آخر و هو: قلب الأحمق فی فیه، و لسان العاقل فی قلبه.

الترجمة:

زبان خردمند دنبال دل اوست، و دل نابخرد دنبال زبان اوست.

سید رضی رحمه اللَّه در شرح این جمله فرموده:

این بیان علی علیه السّلام از معانی مبتکر و شگفت آور و ارجمند است، و مقصود اینست که خردمند لب بسخن نگشاید و دم برنیاورد مگر پس از این که در دل سخن خود را بسنجد و با عقل و خرد آنرا در میان نهد و سفته کند، ولی نابخرد نسنجیده زبان پرانی کند و بی اختیار از چاک دهانش کلمات ناهموار بیرون ریزد و سخنش بر تدبیر و سنجش نظرش پیشی گیرد، باین نظر گویا زبان خردمند دنبال دل او قرار دارد أول فکر میکند و بعد سخن می گوید، و گویا دل نابخرد و أحمق در پس زبان اوست که ناسنجیده سخن می گوید، و این سخن بتعبیر دیگر هم از آن حضرت روایت شده که:

دل احمق در دهان اوست، و زبان خردمند در دل او است.

زبان خردمند اندر پس دل          از این رو نگوید سخنهای باطل        

سخنهای باطل ز أحمق تراود         که پشت زبان قلب او هست کامل