[hadith]وَ قَالَ (علیه السلام): لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبهِ، وَ قَلْبُ الْأَحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ.

[قال الرضی [رحمه الله تعالی] و هذا من المعانی العجیبة الشریفة و المراد به أن العاقل لا یطلق لسانه إلا بعد مشاورة الرویة و مؤامرة الفکرة، و الأحمق تسبق حذفات لسانه و فلتات کلامه مراجعة فکره و مماخضة رأیه، فکأن لسان العاقل تابع لقلبه و کأن قلب الأحمق تابع للسانه].[/hadith]

فرق جایگاه زبان عاقل و احمق:

آنچه امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه بیان فرموده کنایه زیبایی است درباره کسانی که سنجیده یا نسنجیده سخن می گویند می فرماید: «زبان عاقل پشت قلب او قرار دارد در حالی که قلب احمق پشت زبان اوست»; (لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبهِ، وَقَلْبُ الاَْحْمَقِ وَرَاءَ لِسَانِهِ).

اشاره به این که انسان عاقل نخست اندیشه می کند سپس سخن می گوید در حالی که احمق نخست سخن می گوید و بعد در اندیشه فرو می رود به همین دلیل سخنان عاقل حساب شده، موزون، مفید و سنجیده است; ولی سخنان احمق ناموزون و گاه خطرناک و بر زیان خود او.

همین عبارت با شرح جالبی در خطبه 176 آمده است و در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می خوانیم: «إنَّ لِسانُ الْمُؤمِنِ وَراءَ قَلْبهِ فَإذا أرادَ أنْ یَتَکَلَّمَ بشَیْء تَدَبِّرُهُ بقَلْبهِ ثُمَّ أمْضاهُ بلِسانِهِ وَ إنَّ لِسانُ الْمُنافِقِ أمامَ قَلْبهِ فَإذا هَمَّ بشَیْء أمْضاهُ بلِسانِهِ وَلَمْ یَتَدَبَّرَه بقَلْبهِ; زبان انسان با ایمان پشت قلب (و فکر) او است، لذا هنگامی که می خواهد سخنی بگوید نخست در آن تدبّر می کند سپس بر زبانش جاری می سازد، ولی زبان منافق جلو قلب او است، لذا هنگامی که تصمیم به چیزی می گیرد بدون هیچ گونه تدبّر بر زبانش جاری می سازد».(1)

از آنجا که علی(علیه السلام) باب علم پیامبر(صلی الله علیه وآله) است این سخن را از او آموخته است.

امام حسن عسکری(علیه السلام) این سخن را با عبارت لطیف دیگری بیان فرموده: «قَلْبُ الاْحْمَقِ فی فَمِهِ وَفَمِ الْحَکیمِ فی قَلْبهِ; قلب (و فکر) احمق در دهان او و دهان شخص حکیم در قلب اوست!».(2)


مرحوم سیّد رضی پس از ذکر این کلام حکمت آمیز می گوید: «این سخن از مطالب شگفت انگیز و پرارزش است و منظور این است که عاقل زبانش را به کار نمی گیرد مگر بعد از مشورت با عقل خویش و فکر و دقت; ولی احمق سخنانی که از زبانش می پرد و حرف هایی که بدون دقت می گوید بر مراجعه به فکر و اندیشه و دقت رأیش پیشی می گیرد، بنابراین گویا زبان عاقل پشت قلب او قرار گرفته و قلب احمق پشت زبان اوست»; (قالَ الرَّضیُ وَهذا مِنَ الْمَعانِی الْعَجیبَةِ الشَّریفَةِ، وَالْمُرادُ بهِ أنَّ الْعاقِلَ لا یَطْلُقُ لِسانَهُ، إلاّ بَعْدَ مُشاوَرَةِ الرَّوِیَّةِ وَمُؤامِرَةِ الْفِکْرَةِ. وَالاْحْمَقُ تَسْبقُ حَذَفاتِ لِسانِهِ وَفَلَتاتِ کَلامِهِ مُراجَعَةَ فِکْرِهِ وَمُماخَضَةَ رَأیِهِ فَکانَ لِسانُ الْعاقِلِ تابعٌ لِقَلْبهِ، وَکأنَ قَلْبُ الاْحْمَقِ تابعٌ لِلِسانِهِ).(3)


پی نوشت:

(1). المحجة البیضاء، ج 5، ص 195 .

(2). میزان الحکمه، ح 18176 .

(3). سند گفتار حکیمانه: مرحوم خطیب در کتاب مصادر بعد از ذکر این گفتار حکیمانه و حکمت 41 می گوید: هر دو را جاحظ (متوفای 255) عیناً در کتاب المائة المختارة آورده است ولی مدرک دیگری برای آن ذکر نکرده جز این که می گوید: این کلام حکمت آمیز در خطبه 176 نیز آمده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 38). اضافه بر این خوارزمی در کتاب مناقب می گوید: از امیر مؤمنان(علیه السلام) یکصد کلمه حکمت آمیز نقل شده که هر کدام از آنها معادل هزار جمله از بهترین جمله های عرب است و در لابه لای آن حکمت 40 و 41 را نقل کرده است. (مناقب خوارزمی، ص 376) در غررالحکم نیز این کلام حکمت آمیز با تفاوتی ذکر شده که نشان می دهد از منبع دیگری اخذ کرده است.