[hadith]وَ قَالَ (علیه السلام): کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ، وَ مَغْرُورٍ بالسَّتْرِ عَلَیْهِ، وَ مَفْتُونٍ بحُسْنِ الْقَوْلِ فِیهِ؛ وَ مَا ابْتَلَی اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ.

[قال الرضی رحمه الله تعالی و قد مضی هذا الکلام فیما تقدم إلا أن فیه هاهنا زیادة جیّدة مفیدة].[/hadith]

از این امور غافل نشوید:

مرحوم سیّد رضی در ذیل این گفتار حکیمانه می‌گوید: «این سخن سابقاً (در حکمت 116) گذشت جز این‌که در این‌جا اضافه خوب و مفیدی دارد»؛ (قالَ الرَّضِیُ: وَقَدْ مَضی هذَا الْکَلامُ فِیما تَقَدَّمَ، إِلاَّ أنَّ فِیهِ هاهُنا زیادَةٌ جَیِّدَةٌ مُفیدَةٌ). این در حالی است که هنگام مقایسه این حکمت با آنچه گذشت، کمترین تفاوتی در میان آن دو دیده نمی‌شود (جز کلمه «سبحانه» که بعد از نام مقدس «الله» در این‌ جا آمده است و به یقین منظور مرحوم سیّد رضی این جمله نبوده است، ازاین‌رو خطیب؛ در مصادر ذیل این حکمت می‌گوید: شاید این جمله اضافاتی داشته که کاتب آن را فراموش کرده و از قلم انداخته است).

به هر حال امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه و بسیار پرمعنا به چهار نکته اشاره کرده، می‌فرماید: «چه بسیارند کسانی که به‌وسیله نعمت به آن‌ها غافلگیر می‌شوند و به سبب پرده‌پوشی خدا بر آن‌ها مغرور می‌گردند و براثر تعریف وتمجید از آنان فریب می‌خورند و خداوند هیچ‌کس را به چیزی مانند مهلت دادن (و ادامه نعمت‌ها و ترک عقوبت) آزمایش نکرده است»؛ (کَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بالاِْحْسَانِ إِلَیْهِ، وَمَغْرُورٍ بالسَّتْرِ عَلَیْهِ، وَمَفْتُونٍ بحُسْنِ آلْقَوْلِ فِیهِ. وَمَا آبْتَلَی آللّهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بمِثْلِ الاِْمْلاَءِ لَهُ).

ما هر یک از این چهار جمله را در ذیل حکمت 116 مشروحآ بیان کردیم. آنچه لازم است در این‌جا اضافه شود این است که این چهار نعمتی که امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به آن اشاره کرده (احسان پروردگار، پوشاندن خطاها، ذکر خیر بر زبان انسان‌ها و مهلت دادن) قدر مشترکی دارد و آن این است که همه این‌ها در لباس نعمت است؛ اما در بسیاری از افراد سبب غفلت می‌شود.

جمله اوّل اشاره به افراد طغیانگر و فاسد و مفسدی است که خداوند به آن‌ها نیکی فراوان می‌کند و ناگهان همه را از آن‌ها می‌گیرد تا مجازاتشان دردناک‌تر باشد. جمله دوم اشاره به کسانی است که خدا بر اعمال زشت آن‌ها پرده می‌افکند اما آن‌ها به جای استفاده از این ستر الهی، مغرور می‌شوند و به کارهای خلاف خود همچنان ادامه می‌دهند و ناگهان خداوند پرده را بر می‌افکند و آن‌ها را رسوا می‌سازد. جمله سوم اشاره به کسانی است که ذکر خیر آن‌ها بر زبان همه مردم جاری می‌شود و این‌ها براثر آن غافل می‌گردند و این غفلت سبب انحراف آنان می‌شود، ناگهان خداوند وضع آن‌ها را آشکار می‌سازد و ذکر خیر تبدیل به ذکر شر می‌شود. جمله چهارم اشاره به کسانی است که کارهای خلاف انجام می‌دهند؛ ولی خداوند همچنان به آن‌ها مهلت می‌دهد؛ اما این مهلت الهی نه‌تنها سبب بیداری‌شان نمی‌گردد بلکه بر غفلت آن‌ها می‌افزاید و ناگهان خداوند مهلت را از آنان می‌گیرد و چنان مبتلایشان می‌سازد که رسوای خاص و عام شوند.