[hadith]8- و فی حدیثه (علیه السلام): کَالْیَاسرِ الْفَالِجِ یَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ.

[الیاسرون هم الذین یتضاربون بالقداح علی الجزور، و الفالج القاهر و الغالب، یقال فلج علیهم و فلجهم و قال الراجز: لما رأیت فالجا قد فلجا].[/hadith]

راه پیروزی سریع!

این جمله قسمتی است از خطبه بیست و سوم که مرحوم سیّد رضی به منظور فصاحت و بلاغتی که دارد آن را جدا ساخته و تفسیر کرده است. امام علیه السلام می فرماید: «(هرگاه مسلمان دست به عمل زشتی نزند که از آشکار شدنش شرمنده می شود و افراد پست آن را وسیله هتک حرمتش قرار می دهند) به مسابقه دهنده ماهری می ماند که منتظر است در همان دورِ نخست پیروز شود. (و از سود وافری بهره گیرد بی آنکه زیانی ببیند)»؛ (کَالْیَاسرِ آلْفَالِجِ یَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ).

مرحوم سیّد رضی در شرح این جمله می گوید: «یاسرون کسانی هستند که به وسیله پیکانهای تیر بر شتر نحر شده بخت آزمایی می کنند و «فالج» کسی است که پیروز شده است. گفته می شود «فَلَجَ عَلَیْهِمْ وَفَلَجَهُمْ» یعنی بر آنها پیروز شد، ازاین رو در بعضی از رجزها می خوانیم: هنگامی که دیدم شخصی پیروز شد...»؛ (الْیاسرُونَ هُمُ الَّذینَ یَتَضارَبُونَ بالْقِداحِ عَلَی الْجَزُورِ. وَالْفالِجُ: الْقاهِرُ وَالْغالِبُ؛ یُقالُ: فَلَجَ عَلَیْهِمْ وَفَلَجَهُمْ، وَقالَ الرّاجِزُ: لَمّا رَأیْتُ فالِجآ قَدْ فَلَجا).

مرحوم سیّد رضی به دلیل اینکه در صدد شکافتن معنای حقیقی یا کنایی «یاسر» و «فالج» بوده، صدر این کلام را ذکر نکرده است؛ ولی هرگاه به صدر آن در خطبه 23 باز گردیم معنای کامل و جامعی از این گفتار حکیمانه به دست می آید، زیرا امام علیه السلام می فرماید: «هرگاه انسان مسلمان به دنبال کار زشتی که از آشکار شدنش شرمنده شود نباشد و به کاری که افراد پست آن را وسیله هتک حرمت او قرار دهند دست نزند مانند مسابقه دهنده ماهری است که منتظر است در همان دورِ نخست پیروز گردد و سود وافری ببرد بی آنکه زیانی دامان او را بگیرد»؛ (فَإِنْ رَأَی أَحَدُکُمْ لاَِخِیهِ غَفِیرَةً فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ نَفْسٍ فَلا تَکُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً فَإِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ مَا لَمْ یَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ فَیَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُکِرَتْ وَیُغْرَی بهَا لِئَامُ النَّاس کَانَ کَالْفَالِجِ الْیَاسرِ الَّذی یَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ تُوجِبُ لَهُ الْمَغْنَمَ وَیُرْفَعُ بهَا عَنْهُ الْمَغْرَم).

این پیروزی سریع می تواند پیروزی در دنیا باشد یا در سرای آخرت یا در هر دو، زیرا چنین مؤمن پاکدامنی نه بهانه به دست بدخواهان می دهد که از او عیبجویی کنند و نه کاری برخلاف رضای الهی انجام می دهد که در سرای آخرت دامنش را بگیرند، بنابراین او در هر دو سرا پیروز است.

نکته مهمی که در اینجا باید به آن توجه داشت معنای «یاسر» است که بسیاری از شارحان، آن را به قمارباز تفسیر کرده و گفته اند: مؤمن پاکدامن مانند قماربازی است که در دور اول قمار برنده می شود و می دانیم چنین تشبیهی هرگز مناسب کلام امام علیه السلام نیست. گویا آنها به تعبیر «قِداح» (چوبه های تیر) و «جَزُور» (شتر قربانی) توجه نکرده اند. توضیح اینکه طبق آنچه از «زمخشری» در کشاف نقل شده، عرب هنگام بخت آزمایی ده چوبه تیر انتخاب می کرد و روی هرکدام اسمی می نوشت؛ بعضی به عنوان برنده و بعضی به عنوان بازنده. سپس شتری را خریداری می کردند و آن را نحر کرده به ده قسمت تقسیم می نمودند. تیرهای دهگانه را در کیسه ای ریخته، مخلوط می کردند و کسی که مورد اعتماد آنها بود دست می کرد تیرها را یکی بعد از دیگری بیرون می آورد: هفت چوبه تیر که هرکدام نام خاصی بر آن نوشته شده بود و هرکدام سهمی می بردند. سهم برترین، «مُعَلّی» نام داشت اما سه چوبه دیگر هیچکدام سهمی نداشتند بلکه هرکس آن چوبه ها به نام او می افتاد می بایست یک سوم از قیمت شتر را بپردازد و در پایان، برندگان، سهام خود را به فقرا می دادند و چیزی از آن را نمی خوردند و به این کار افتخار می کردند.

«قِداح»، اشاره به آن چوبهای تیر است و «جَزور» اشاره به شتری است که برای این کار انتخاب می کردند. با توجه به آنچه گفته شد روشن می شود این کار گرچه نوعی بخت آزمایی بوده ـ نه قمار ـ ولی سرانجامش خدمتی به فقرا محسوب می شده است، بنابراین گرچه اصل این کار ازنظر شرعی باطل است، ولی آن زشتی و قبحی که در مسئله قمار است، مخصوصاً با توجه به پایان آن، دیده نمی شود و تشبیه امام علیه السلام تشبیه فصیح و بلیغی است. از آنجا که مؤمن پاکدامنی که بهانه به دست بدخواهان نمی دهد به سرعت در کارهایش پیروز می شود از آن تعبیر به «فالج» شده که از مادّه «فَلج» (بر وزن گنج) به معنای پیروزی است و تعبیر به «أوَّلُ فَوْزَةٍ» شده که معنای نخستین پیروزی را دارد.