[hadith]وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَانٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ؛ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ.[/hadith]

اجل همچون سپری محافظ است:

امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به حقیقتی اشاره می کند که بسیاری از آن غافلند، می فرماید: «همراه هر انسانی دو فرشته است که وی را (از خطرات) محافظت می کنند، اما هنگامی که روز مقدّر فرا رسد او را در برابر حوادث رها می سازند و (بنابراین) اجل و سرآمد زندگی (که از سوی خداوند تعیین شده) سپری است محافظ و نگهدار»; (اِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَان مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدْرُ خَلَّیا بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ، وَإِنَّ الاَْجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ).

از مجموع آیات قرآن و روایات اسلامی به خوبی استفاده می شود که انسان دارای دو اجل و سرآمد عمر است: یکی اجل معلق یا مشروط که اگر در برابر آن دقت شود می توان از آن پرهیز کرد، مانند انواع بیماری های قابل علاج، خطرات رانندگی که بر اثر بی احتیاطی پیش می آید، خطرات زلزله ها و طوفان ها که بر اثر سستی ساختمان خانه ها دامن انسان را می گیرد تمام اینها از اموری است که ممکن است به زندگی انسان پایان دهد ولی در عین حال قابل اجتناب است.

در حدیث معروفی از امیرمؤمنان(علیه السلام) می خوانیم که در زیر دیوار کجی نشسته بود. هنگامی که چشمش به وضع دیوار افتاد از زیر آن دیوار بلند شد و در جای امنی نشست. کسی عرض کرد: «یا أمیرَالْمُؤمِنِینَ تَفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ؟; از قضای الهی فرار می کنی؟» امام(علیه السلام) فرمود: «أفِرُّ مِنْ قَضاءِ اللهِ إلی قَدَرِ اللهِ; من از قضای الهی به قدر الهی فرار می کنم». اشاره به این که قضای الهی در اینجا مشروط به این است که من در زیر این دیوار بمانم ولی قدر و اندازه گیری ها به من می گوید: نمان.

در واقع این یک قضای مشروط بود که امام(علیه السلام) با تقدیر دادن شرط آن قضا را منتفی کرد.(1)

ولی اجل حتمی سرآمدی است که قابل اجتناب نیست و خواه ناخواه دامن انسان را می گیرد; مثلاً می دانیم قلب و عروق و مغز یک انسان توان محدودی دارند، هرچند تمام دستورات حفظ الصحة را رعایت کند زمانی که به آخر برسد این چراغ خاموش می شود و زندگی پایان می گیرد و یا این که خداوند مقرر کرده است فلان قوم و جمعیت بر اثر کارهایشان به فلان بلا مبتلا شوند در اینجا به مصداق (فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ یَسْتَقْدمُونَ)(2) مرگشان حتمی است.

در داستان قوم لوط می خوانیم که ابراهیم(علیه السلام) درباره آنها شفاعت کرد. از سوی خدا به او خطاب شد: «(یَا إِبْرَاهِیمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّکَ وَإِنَّهُمْ آتِیهِمْ عَذَابٌ غَیْرُ مَرْدُود); (گفتیم) ای ابراهیم! از این (درخواست) صرف نظر کن، که فرمان پروردگارت فرا رسیده; و به یقین عذاب بدون بازگشت (الهی) به سراغ آنها می آید».(3)

از آیات قرآن نیز استفاده می شود فرشتگانی هستند که به فرمان خداوند خطرات را از انسان دفع می کنند (لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللهِ)(4) و به راستی اگر آنها نباشند انسان از زمان کودکی آماج انواع بلاها و خطرات است ولی عنایت پروردگار او را حفظ می کند; ولی هنگامی که اجل حتمی انسان فرا رسد این فرشتگان او را رها می سازند و کلام امام(علیه السلام) در واقع از این آیه برگرفته شده است.

در روایتی از امام باقر(علیه السلام) می خوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود: «یُحْفَظُ بأمْرِ اللهِ فی أنْ یَقَعَ فی رَکْی أوْ یَقَعُ عَلَیْهِ حائِطٌ أوْ یُصیبُهُ شَیءٌ حَتّی إذا جاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ یَدْفَعُونَهُ إلَی الْمقادیرِ وَهُما مَلَکانِ یَحْفَظانِهِ باللَّیْلِ وَمَلَکانِ بالنَّهارِ یَتَعاقِبانَهُ; آنها به فرمان خداوند انسان را حفظ می کنند از این که در چاهی سقوط کند یا دیواری بر او بیفتد یا حادثه دیگری برایش رخ دهد تا زمانی که مقدرات حتمی فرا رسد در آن هنگام آنها کنار می روند و او را تسلیم حوادث می کنند. دو فرشته اند که انسان را در شب حفظ می کنند و دو فرشته که در روز به طور متناوب این وظیفه را انجام می دهند».(5)

این سخن را با آیه دیگری از قرآن مجید ادامه می دهیم: «(وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادهِ وَیُرْسلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّی إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لاَ یُفَرِّطُونَ); و اوست که بر بندگان خود تسلط کامل دارد و مراقبانی بر شما می گمارد تا هنگامی که مرگ یکی از شما فرا رسد; (در این هنگام،) فرستادگان ما جان او را می گیرند; و آنها (در نگهداری حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهی نمی کنند».(6)

البته هیچ کدام از این آیات و روایات مفهومش این نیست که انسان، بر اثر بی احتیاطی ها خود را در کام مرگ فرو برد و در پرتگاه ها بدون رعایت احتیاط گام بگذارد، چرا که همه اینها از قبیل اجل معلق یا مشروط است که اگر انسان رعایت موازین کند خطر از او فاصله می گیرد و اگر رعایت نکند گرفتار می شود. آنچه امام بیان فرموده درباره اجل حتمی است که «جُنَّةٌ حَصینَةٌ» و «سپر محافظ» است.

این سخن را با حدیث دیگری از امیرمؤمنان که مرحوم کلینی در کافی آورده است پایان می دهیم: امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «إنَّ أمیرَالْمُؤمِنینَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ جَلَسَ إلی حائِط مائِل یَقْضی بَیْنَ النّاس فَقالَ بَعْضُهُمْ: لا تَقْعُدْ تَحْتَ هذَا الْحائِطِ فَإِنَّهُ مُعْوِرٌ; امیرمؤمنان(علیه السلام) زیر دیوار کجی نشسته بود و در میان مردم قضاوت می کرد. بعضی عرض کردند: زیر این دیوار منشین که معیوب است». امام(علیه السلام)فرمود: «حَرَسَ امْرَأً أجَلُهُ فَلَمّا قامَ سَقَطَ الْحائِطُ; اجل (حتمی) از هر کسی پاسداری می کند (امام (علیه السلام) این سخن را گفت و از زیر دیوار برخاست) هنگامی که برخاست دیوار سقوط کرد».(7)

کوتاه سخن این که گرچه ما باید از مظان خطر بپرهیزیم و فقها فتوا داده اند که به هنگام خطر و طوفان سوار کشتی شدن حرام است و اگر کسی از جاده خطرناکی برود نماز او تمام خواهد بود، زیرا سفر، سفر معصیت است; ولی با این حال اقدام ما برای پرهیز از خطر تنها اجل معلق را از ما دور می سازد و اگر اجل حتمی فرا رسیده باشد هیچ راه فراری ندارد تا آن اجل فرا نرسیده انسان محفوظ است و هنگامی که آن فرا رسید دفاع از آن امکان پذیر نیست.

قرآن مجید در آیه 154 سوره آل عمران درباره کسانی که (بعد از حادثه احد) گمان های نادرستی به خدا می بردند و می گفتند: اگر بنا بود ما پیروز شویم در اینجا کشته نمی شدیم می فرماید: ای پیغمبر! به آنها بگو «(لَّوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذینَ کُتِبَ عَلَیْهِمْ الْقَتْلُ إِلَی مَضَاجِعِهِمْ); اگر شما در خانه هایتان هم بودید آنهایی که مقرر بود کشته شوند قطعاً به سوی قتلگاه خود بیرون می آمدند ـ و به قتل می رسیدند».

بنابراین توجه به تقسیم اجل به حتمی و غیر حتمی پاسخی است برای سؤالاتی که پیرامون این کلام حکمت آمیز و روایات مشابه آن عنوان می شود.(8)


پی نوشت:

(1). بحارالانوار، ج 5، ص 97، ح 24.

(2). اعراف، آیه 34 .

(3). هود، آیه 76 .

(4). رعد، آیه 11.

(5). تفسیر برهان، ج 3، ص 235، ذیل آیه مورد بحث.

(6). انعام، آیه 61.

(7). کافی، ج 2، ص 58 .

(8). سند گفتار حکیمانه: خطیب(رحمه الله) در کتاب مصادر این گفتار حکیمانه را از مورخ معروف ابن سعد که قبل از سید رضی می زیسته است در کتاب طبقات چنین نقل کرده که مردی از قبیله بنی مراد خدمت امیرمؤمنان(علیه السلام) آمد در حالی که در مسجد مشغول نماز بود عرض کرد: محافظانی برای خودتان انتخاب کنید بهتر است، زیرا جمعی از قبیله بنی مراد تصمیم قتل شما را گرفته اند. امام(علیه السلام) کلام حکیمانه مورد بحث را (با تفاوت مختصری) در برابر او بیان فرمود. نیز ابن قتیبه که او هم پیش از مرحوم رضی می زیسته آن را در کتاب الامامة و السیاسة آورده است. مرحوم کلینی نیز در کتاب کافی حدیثی قریب به این مضمون را با مقدمه ای از «سعید بن قیس همدانی» از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل می کند. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 164 و 165)