[hadith]وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ لِلَّهِ مَلَکاً یُنَادی فِی کُلِّ یَوْمٍ: لِدُوا لِلْمَوْتِ، وَ اجْمَعُوا لِلْفَنَاءِ، وَ ابْنُوا لِلْخَرَاب.[/hadith]

پیام فرشته الهی:

امام(علیه السلام) در این کلام حکیمانه کوتاه و پربار به سرنوشت انسان ها و مواهب و نعمت های آنها اشاره کرده می فرماید: «خداوند فرشته ای دارد که همه روز بانگ می زند بزایید برای مردن و گردآورید برای فنا و بنا کنید برای ویران شدن».

لام در «لِلْمَوْتِ» و «لِلْفَناءِ» و «لِلْخَراب» لام سببیّه نیست، بلکه لام غایت است; یعنی فرزند بزایید ولی عاقبتش مرگ است و اموال گردآوری کنید سرانجامش فناست و بناهای پرشکوه برپا سازید عاقبت آن ویرانی است.

شبیه چیزی است که در قرآن مجید در داستان فرعون و همسرش به هنگام گرفتن قنداقه موسی از آب نیل آمده است «(فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوّاً); (هنگامی که مادرش به فرمان خدا او را به دریا افکند) خاندان فرعون او را (از آب) گرفتند، تا سرانجام دشمن آنان و مایه اندوهشان گردد»(1) یعنی عاقبت کار چنین شد.

در حقیقت امام روی سه چیز از مهم ترین مواهب زندگی دنیا انگشت گذارده و سرانجام همه آنها را روشن ساخت: فرزندان که عزیزترین سرمایه انسان اند و اموال که برای آن زحمت فراوان می کشد و بناهای مجلل که گاه قسمت عمده عمر خود را صرف آن می کند. امام می فرماید: هیچ یک از اینها بقا و دوامی ندارد و سرانجام گرد و غبار فنا بر روی همه آنها می نشیند تنها چیزی که برای انسان باقی می ماند اعمال خیر و نیکی هاست که نزد خدا ذخیره می شود، قرآن می گوید: «(مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نزد شماست از میان می رود و آنچه نزد خداست باقی می ماند».(2)

در این که آیا واقعاً فرشته ای فریاد می زند و ما صدای او را نمی شنویم یا زبان حال جهان آفرینش و طبیعت دنیاست یا صدایی است که از جان و فطرت و عقل ما بر می خیزد و ملک اشاره به آن است، محلّ گفتوگو است.

کسانی که آن را تفسیر به طبیعت دنیا و مانند آن کرده اند دلیلشان این است که اگر واقعاً ملکی صدا بزند و ما ندای او را نشنویم چه فایده ای می تواند داشته باشد؟; ولی به این ایراد می توان پاسخ داد که وقتی ندای آن ملک به وسیله اولیاءالله برای ما نقل شود تأثیرش واضح است مثل این که ما برای کسی نقل کنیم که فرزندت را در فلان شهر دیدیم که فریاد می زد مرا یاری کنید. در این گونه موارد صدای شخص غائب به وسیله شخص حاضر رسیده است.

بهترین راه برای این که انسان سرنوشت آینده خود را تشخیص دهد آن است که درباره پیشینیان فکر کند آنها کجا رفتند؟ اموالشان چه شد؟ و کاخ هایشان به چه سرنوشتی گرفتار گردید؟ قرآن مجید درباره کافران و منافقان در آیه 69 سوره توبه می فرماید: «(کَالَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ کَانُوا أَشَدَّ مِنْکُمْ قُوَّةً وَأَکْثَرَ أَمْوَالا وَأَوْلاَداً); (شما منافقان،) همانند کسانی هستید که قبل از شما بودند، (و راه انفاق پیمودند; بلکه) آنها از شما نیرومندتر، و اموال و فرزندانشان بیشتر بود» (دیدید سرنوشت آنها چه شد؟) سرنوشت خود را بر آنها قیاس کنید.

در حدیثی در کتاب شریف کافی از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می خوانیم فرزند آدم هنگامی که در آخرین روز دنیا و اولین روز آخرت قرار می گیرد اموال و فرزندان و اعمال او در برابرش مجسم می شوند رو به اموالش می کند و می گوید به خدا سوگند من نسبت به تو حریص و بخیل بودم الان سهم من نزد تو چیست؟ می گوید: «خُذْ مِنّی کَفَنَکَ; تنها کفن خود را می توانی از من بگیری» رو به فرزندانش می کند و می گوید شما را دوست می داشتم و از شما حمایت می کردم من چه سهمی نزد شما دارم؟ می گویند: تو را به قبرت می بریم و پنهان می کنیم رو به سوی عملش می کند و می گوید به خدا سوگند من نسبت به تو بی اعتنا بودم و تو بر من سنگین بودی چه چیز نزد تو دارم؟ عملش می گوید: من همنشین تو در قبر و روز قیامت هستم تا من و تو به پیشگاه پروردگار عرضه شویم. (سپس امام(علیه السلام) فرمود: اگر آن شخص ولیّ خدا بوده سرنوشت بسیار خوبی دارد و اگر دشمن خدا بوده به عذاب دردناکی مبتلا می شود).(3)

شاعر معروف عرب ابوالعتائیه از کلام حکیمانه امام بهره گرفته و می گوید:

لِدُوا لِلْمَوت وَابْنُوا لِلْخَراب *** فَکُلُّکُمْ یَصیرُ إلی ذهاب

لِمَنْ نَبْنی وَنَحْنُ إلی تُراب *** نَصیرُ کَما خُلِقْنا مِنْ تُراب؟

برای مرگ بزایید و برای ویرانی بنا کنید که همه شما در مسیر رفتن هستید

برای چه کسی بنا می کنیم در حالی که ما به سوی خاک می رویم و همان گونه که از خاک آفریده شدیم به خاک باز می گردیم.(4)


پی نوشت:

(1). قصص، آیه 8.

(2). نحل، آیه 96.

(3). کافی، ج 3، ص 231 و 232 با تلخیص اندک.

(4). سند گفتار حکیمانه: از جمله کسانی که این کلام حکیمانه را پیش از مرحوم سیّد رضی در کتاب هایشان نقل کرده اند مرحوم کلینی در جلد دوم کافی از امام باقر(علیه السلام) با تفاوتی و مرحوم مفید در اختصاص از امام صادق(علیه السلام) هستند و (بعد از مرحوم سیّد رضی) آمدی نیز در غررالحکم آن را از امیرمؤمنان(علیه السلام) با تفاوتی نقل کرده (که نشان می دهد منبع دیگری در اختیار داشته است). (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 119)