[hadith]وَ قَالَ (علیه السلام) -وَ قَدْ رَجَعَ مِنْ صِفِّینَ فَأَشْرَفَ عَلَی الْقُبُورِ بظَاهِرِ الْکُوفَةِ-: یَا أَهْلَ الدِّیَارِ الْمُوحِشَةِ وَ الْمَحَالِّ الْمُقْفِرَةِ وَ الْقُبُورِ الْمُظْلِمَةِ، یَا أَهْلَ التُّرْبَةِ، یَا أَهْلَ الْغُرْبَةِ، یَا أَهْلَ الْوَحْدَةِ، یَا أَهْلَ الْوَحْشَةِ، أَنْتُمْ لَنَا فَرَطٌ سَابقٌ وَ نَحْنُ لَکُمْ تَبَعٌ لَاحِقٌ؛ أَمَّا الدُّورُ فَقَدْ سُکِنَتْ، وَ أَمَّا الْأَزْوَاجُ فَقَدْ نُکِحَتْ، وَ أَمَّا الْأَمْوَالُ فَقَدْ قُسمَتْ. هَذَا خَبَرُ مَا عِنْدَنَا، فَمَا خَبَرُ مَا عِنْدَکُمْ؟ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَی أَصْحَابهِ فَقَالَ: أَمَا [وَ اللَّهِ] لَوْ أُذنَ لَهُمْ فِی الْکَلَامِ لَأَخْبَرُوکُمْ أَنَّ خَیْرَ الزَّاد التَّقْوی.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، ص351

و قال علیه السّلام: و قد رجع من صفین فاشرف علی القبور بظاهر الکوفة: یا اهل الدیار الموحشه، و المحال المفقره، و القبور المظلمه. یا اهل التربة، یا اهل الغربه، یا اهل الوحدة. یا اهل الوحشه، انتم لنا فرط سابق، و نحن لکم تبع لاحق، اما الدور فقد سکنت، و اما الازواج فقد نکحت، و امّا الاموال فقد قسمت، هذا خبر ما عندنا، فما خبر ما عندکم ثم التفت الی اصحابه فقال: اما و الله لو اذن لهم فی الکلام، لا خبروکم الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ. «هنگامی که از صفین باز می گشت به گورهای برون کوفه نگریست و چنین فرمود: ای آرمیدگان خانه های هراسناک و جاهای خالی مانده و گورهای تاریک. ای خفتگان در خاک، ای بی کسان، ای تنهایان. ای وحشت زدگان، شما پیش از ما رفتید و ما پی شماییم و به شما ملحق شوندگانیم، اما خانه ها، دیگران در آنها ساکن شدند، اما همسران، با آنان ازدواج شد، اما اموال پخش شد، این خبر پیش ماست، خبری که پیش شماست چیست سپس به یاران خود نگریست و فرمود: «به خدا سوگند اگر اجازه سخن دادن به ایشان داده شود می گویند بهترین توشه ها پرهیزگاری است.»

ابن ابی الحدید پس از شرح پاره ای از لغات می گوید: در مورد گور و سخن گفتن با آن و حدیث مردگان و امور وابسته به آنان، اخبار بسیاری که برون از شمار است رسیده است. از جمله در سفارش پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به ابو ذر رضی الله عنه چنین آمده است: به زیارت گورستان برو تا آخرت را به یاد آری و شب به زیارت گورستان مرو، مردگان را غسل بده تا دلت بجنبد که پیکر بی جان، موعظتی بلیغ است و بر مردگان نماز بگزار که این کار تو را اندوهگین می سازد و اندوهگین در سایه خداوند است.

امام حسن علیه السلام فرموده است: دوستی صالح از ما مرد، چون او را به خاک سپردیم بر گور او پارچه ای کشیدیم. صلة بن اشیم گوشه آن پارچه را بلند کرد و با صدای بلند چنین گفت: «اگر از عذاب گور رهایی یابی، از بلای بزرگ رها خواهی شد و گرنه گمان نبرمت که رستگار باشی.»

مکحول هر گاه جنازه ای می دید می گفت: برو که ما هم از پی آیندگانیم.

در حدیث است که گور نخستین منزل از منازل آخرت است، هر کس از آن رها شود، کارهای پس از آن آسان است و هر کس از آن رهایی نیابد، کارهای پس از آن دشوارتر است.