[hadith]و من کتاب له (علیه السلام) إلی عثمان بن حنیف الأنصاری و کان عاملَه علی البصرة و قد بلَغَه أنه دُعِی إلی وَلیمة قوم من أهلها، فمَضی إلیها- قوله:

أَمَّا بَعْدُ، یَا ابْنَ حُنَیْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْیَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاکَ إِلَی مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَیْهَا

،

تُسْتَطَابُ لَکَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَیْکَ الْجِفَانُ؛ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّکَ تُجِیبُ إِلَی طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوٌّ. فَانْظُرْ إِلَی مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا أَیْقَنْتَ بطِیب [وَجْهِهِ] وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 7، ص87

از نامه آن حضرت به عثمان بن حنیف انصاری که کارگزارش بر بصره بود و به آن حضرت خبر رسیده بود که به میهمانی گروهی از مردم بصره دعوت شده و رفته است. در این نامه که چنین آغاز می شود: «اما بعد، یابن حنیف فقد بلغنی انّ رجلا من فتیة اهل البصرة دعاک الی مأدبة فاسرعت الیها»، «اما بعد، ای پسر حنیف به من خبر رسیده است یکی از جوانمردان بخشنده بصره تو را به سفره میهمانی دعوت کرده است و شتابان پذیرفته ای»، ابن ابی الحدید شرح این نامه را چنین شروع کرده است:

عثمان بن حنیف و نسب او:

نام پدرش با ضمه حاء است و او پسر واهب بن عکم بن ثعلبة بن حارث انصاری و از قبیله اوس و برادر سهل بن حنیف است. کنیه اش ابو عمرو یا ابو عبد الله بوده است. نخست برای عمر کارگزاری کرد و سپس برای علی علیه السّلام، عمر او را برای تعیین مساحت زمینهای عراق و جمع آوری خراج آن گماشت و او میزان خراج و جزیه مردم عراق را تعیین کرد. و علی علیه السّلام او را به حکومت بصره گماشت که چون طلحه و زبیر به بصره آمدند او را از آن شهر بیرون کردند. عثمان بن حنیف پس از رحلت علی علیه السّلام ساکن کوفه شد و به روزگار حکومت معاویه در همان شهر در گذشت.