[hadith]فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْکَنَنِی اللَّهُ مِنْکَ لَأُعْذرَنَّ إِلَی اللَّهِ فِیکَ وَ لَأَضْرِبَنَّکَ بسَیْفِی الَّذی مَا ضَرَبْتُ بهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ؛ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذی فَعَلْتَ مَا کَانَتْ لَهُمَا عِنْدی هَوَادَةٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّی بإِرَادَةٍ حَتَّی آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزیحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا. وَ أُقْسمُ باللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ مَا یَسُرُّنِی أَنَّ مَا أَخَذْتَهُ مِنْ أَمْوَالِهِمْ حَلَالٌ لِی أَتْرُکُهُ مِیرَاثاً لِمَنْ بَعْدی. فَضَحِّ رُوَیْداً، فَکَأَنَّکَ قَدْ بَلَغْتَ الْمَدَی وَ دُفِنْتَ تَحْتَ الثَّرَی وَ عُرِضَتْ عَلَیْکَ أَعْمَالُکَ بالْمَحَلِّ الَّذی یُنَادی الظَّالِمُ فِیهِ بالْحَسْرَةِ وَ یَتَمَنَّی الْمُضَیِّعُ فِیهِ الرَّجْعَةَ، "وَ لاتَ حِینَ مَناصٍ".[/hadith]

مطلب چهارم: او را پس از سرزنش طولانی به تقوای الهی و باز گرداندن اموال مسلمین به صاحبانشان فرمان داده است، و او را تهدید کرده است که اگر این کار را نکرد و بعد خداوند دست امام (ع) را بر او باز کرد در باره او نزد خدا معذور است یعنی در باره او و حتی کشتن او معذور خواهد بود. توصیف ضربت شمشیر با ذکر صفاتی که آورده است تهدید شدیدتری و منع گویاتری است.

مطلب پنجم: سوگند یاد کرده است که فرزندانش با همه نزدیکی و ارجی که نزد او دارند اگر همانند او خیانتی را مرتکب شده بودند، ملاحظه آنها را نمی کرد تا این که حق را از آنها باز ستانده، و باطل را نسبت به مال، یا غیر مالی که مورد ظلم آنها قرار گرفته بود می زدود. و مقصود امام (ع) آن است که حسنین (ع) را ملاحظه نکند، دیگران را به طریق اولی ملاحظه نخواهد کرد. آن گاه به پروردگار سوگند یاد کرده است که آنچه را ابن عباس از اموال مسلمین برده است، اگر به حلال از آن او می شد و برای کسان پس از خود به ارث می نهاد باعث خوشحالی او نمی شد. زیرا او می دانست جمع آوری و اندوختن مال باعث عذاب اخروی است. همان طور که خداوند متعال فرموده است: «وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ» سوگند اول امام (ع) همچون عذری برای شدت پرخاش بر اوست، و سوگند دوم برای بی ارزش جلوه دادن چیزهایی است که او از بیت المال برداشته و بیان این مطلب است که اگر او از راه حلال هم آن مالها را دریافت کرده بود، ارزش اندوختن نداشت تا چه رسد که از حرام است.

و آن را به ارث خواهد گذاشت و از اختیار او خارج می شود و برای خانواده اش خواهد ماند.

مطلب ششم: او را امر به آرامش کرده است، از باب تهدید بر نزدیک بودن رسیدن به آخر کار که همان مرگ و دفن و عرضه اعمال در جایی است که ستمگران از روی حسرت فریاد برمی آورند، و آنانی که امر خدا و عمل صالح را از دست داده اند آرزوی بازگشت به دنیا را دارند، آن گاه که راه فراری برای آنان از آنچه بدان گرفتار آمده اند وجود ندارد، و آنجا همان عرصه رستاخیز است.

امام (ع) «فریاد با حسرت» را به هنگامی که راه برگشت نیست، در سخنان خود آورده است تا بر ترساندن و تهدید با شماری از امور نفرت آمیز تأکید کند، و امّا امام (ع) در این عبارت در صورتی که هنگام، هنگامه فرار نیست، لات را تشبیه به لیس کرده و اسم فاعل را در آن مقدّر دانسته است.

و «لات» جز با کلمه «حین» استعمال ندارد، و حین، مرفوع است، چون اسم لات است، و بعضی گفته اند: تای در لات مانند تای در ثمّة و ربّة زایده است، البتّه این مطلب قبلا هم گذشت.