[hadith]و من عهد له (علیه السلام) إلی محمد بن أبی بکر (رضی الله عنه) حین قلَّدَه مصرَ:

فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ، وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ، وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ، وَ آس بَیْنَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ، حَتَّی لَا یَطْمَعَ الْعُظَمَاءُ فِی حَیْفِکَ لَهُمْ، وَ لَا یَیْأَسَ الضُّعَفَاءُ مِنْ عَدْلِکَ عَلَیْهِمْ؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُسَائِلُکُمْ مَعْشَرَ عِبَادهِ عَنِ الصَّغِیرَةِ مِنْ أَعْمَالِکُمْ وَ الْکَبیرَةِ وَ الظَّاهِرَةِ وَ الْمَسْتُورَةِ، فَإِنْ یُعَذِّبْ فَأَنْتُمْ أَظْلَمُ، وَ إِنْ یَعْفُ فَهُوَ أَکْرَمُ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 6، ص344

از عهد نامه آن حضرت به محمد بن ابی بکر است هنگامی که او را به حکومت مصر گماشت. در این عهدنامه که چنین شروع می شود «فاخفض لهم جناحک و الن لهم جانبک و ابسط لهم وجهک» (بال فروتنی برای آنان بگستر و برای ایشان نرمخو و گشاده روی باش) ابن ابی الحدید پس از توضیح معانی لغات و ترکیبات، چند لطیفه تاریخی- اجتماعی آورده است که ترجمه آن برای خوانندگان گرامی سودبخش است.

ابن ابی الحدید می گوید: روایت شده است که فضیل بن عیاض همراه یکی از دوستان خود در صحرایی بودند. قطعه نان خشکی خوردند و از آبگیری با دست خود جرعه ای آب نوشیدند. فضیل پای خود را در آن آب نهاد، از خنکی آن و حال خوش خود لذت برد و به دوست خود گفت: اگر شاهان و شاهزادگان بدانند که ما در چه زندگی خوش و با لذتی به سر می بریم بر ما رشک خواهند برد.