[hadith]فَمَا رَاعَنِی إِلَّا وَ النَّاسُ [إِلَیَ] کَعُرْفِ الضَّبُعِ إِلَیَّ یَنْثَالُونَ عَلَیَّ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّی لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَایَ مُجْتَمِعِینَ حَوْلِی کَرَبیضَةِ الْغَنَمِ. فَلَمَّا نَهَضْتُ بالْأَمْرِ نَکَثَتْ طَائِفَةٌ وَ مَرَقَتْ أُخْرَی وَ [فَسَقَ] قَسَطَ آخَرُونَ، کَأَنَّهُمْ لَمْ یَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ [حَیْثُ] یَقُولُ «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ»؛ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا وَ لَکِنَّهُمْ حَلِیَتِ الدُّنْیَا فِی أَعْیُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زبْرِجُهَا. أَمَا وَ الَّذی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بوُجُود النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَب مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بکَأْس أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذهِ أَزْهَدَ عِنْدی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ.
قَالُوا: وَ قَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ السَّوَاد عِنْدَ بُلُوغِهِ إِلَی هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَنَاوَلَهُ کِتَاباً قِیلَ إِنَّ فِیهِ مَسَائِلَ کَانَ یُرِیدُ الْإِجَابَةَ عَنْهَا فَأَقْبَلَ یَنْظُرُ فِیهِ. [فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ] قَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَوِ اطَّرَدَتْ [مَقَالَتُکَ] خُطْبَتُکَ مِنْ حَیْثُ أَفْضَیْتَ. فَقَالَ هَیْهَاتَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ تِلْکَ شقْشقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ. قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَوَاللَّهِ مَا أَسَفْتُ عَلَی کَلَامٍ قَطُّ کَأَسَفِی عَلَی هَذَا الْکَلَامِ أَلَّا یَکُونَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) بَلَغَ مِنْهُ حَیْثُ أَرَاد.[/hadith]
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1، ص 98
چند نکته دیگر:
منظور از «ناکثین» در این خطبه افرادی هستند که در جنگ جمل شرکت کردند و منظور از «قاسطین» آنانی هستند که در جنگ صفین شرکت کرده اند و پیامبر (ص) آنان را «قاسطین» نام نهاده اند و مقصود از «مارقین» کسانی هستند که در جنگ نهروان شرکت کردند. اینکه ما گفتیم پیامبر (ص) آنان را قاسطین نام نهاده اند این گفتار پیامبر (ص) است که به علی (ع) گفته است: «به زودی پس از من با ناکثین و قاسطین و مارقین جنگ خواهی کرد» و این خبر از دلایل و معجزات نبوت پیامبر (ص) است، زیرا به طور صریح، اخبار دادن به غیبت است و هیچگونه دروغ و خطایی در آن راه ندارد و نمی توان آنرا مانند برخی از اخبار مجمل دانست و پیشگویی و سخن پیامبر (ص) کاملا و به راستی واقع شده است. در مورد خوارج هم تعبیر مارقین شده و فرموده است: «آنان از دین خارج می شوند همانگونه که تیر از کمان». ناکثین هم از این روی که بیعت خود را شکستند به این نام معروف شدند و امیر المومنین علی (ع) هنگامی که آنان بیعت می کردند این آیه را تلاوت می کرد
: «
و هر کس نقض بیعت کند همانا بر خود ستم کرده است». اما شرکت کنندگان در جنگ صفین که در نظر و به عقیده اصحاب ما که خدایشان رحمت کناد همگی جاودانه در آتشند زیرا فاسق و تبهکارند و این گفتار خداوند که فرموده است: اما ستمکاران ما هیمه آتش جهنم گردیدند».
در مورد سخن ابن عباس که می گفته است: «از اینکه سخن امیر المومنین علی علیه السلام ناتمام مانده است تأسف می خورم...»، شیخ و استادم ابو الخیر مصدق بن شبیب واسطی در سال ششصد و سه هجری برای من نقل کرد که این خطبه را نزد ابو محمد عبد الله بن احمد معروف به ابن خشاب خواندم و چون به این سخن ابن عباس رسیدم، ابن خشاب گفت: اگر من می بودم و می شنیدم ابن عباس چنین می گوید، به او می گفتم: آیا در دل پسر عمویت چیزی هم باقی مانده که نگفته باشد که چنین تأسف می خوری و به خدا سوگند او که از کسی فروگذاری نکرده و هر چه در دل داشته گفته است و فقط حرمت پیامبر (ص) را در این خطبه نگه داشته است
.
مصدق می گوید: ابن خشاب مردی شوخ طبع بود به او گفتم: یعنی می گویی این خطبه مجعول و ساختگی است؟ گفت: به خدا قسم هرگز و من به یقین و وضوح می دانم که این گفتار علی (ع) است، همانگونه که می دانم تو مصدق پسر شبیبی. گفتم: بسیاری از مردم می گویند این خطبه از کلام خود سید رضی است که خدایش رحمت کناد. گفت: این سخن و این اسلوب و سبک چطور ممکن است از سید رضی و غیر او باشد ما به رسائل سید رضی آشناییم، طریقه و هنر او را هم در نثر می شناسیم و با همه ارزشی که دارد در قبال این کلام ارزشی ندارد، نه سرکه است و نه شراب. ابن خشاب سپس گفت: به خدا سوگند من این خطبه را در کتابهایی دیده ام که دویست سال پیش از تولد سید رضی تألیف شده است و آنرا با خطهایی که نویسندگانش را می شناسم و همگان از علما و اهل ادب هستند دیده ام و آنان پیش از آنکه نقیب ابو احمد پدر سید رضی متولد شود می زیسته اند
.
من [ابن ابی الحدید] می گویم: بسیاری از این خطبه را در کتابهای شیخ خود ابو القاسم بلخی که پیشوای معتزله بغداد است و به روزگار مقتدر عباسی یعنی مدتها پیش از آنکه سید رضی متولد شود دیده ام. همچنین مقدار بسیاری از این خطبه را در کتاب ابو جعفر بن قبة که یکی از متکلمان بزرگ امامیه است دیده ام. این کتاب او معروف به کتاب الانصاف است. این ابو جعفر بن قبة از شاگردان شیخ ابو القاسم بلخی است و در همان عصر و پیش از آنکه سید رضی متولد شود درگذشته است
.