[hadith]فَعَلَیْکُمْ بالتَّنَاصُحِ فِی ذَلِکَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْهِ؛ فَلَیْسَ أَحَدٌ -وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَی رِضَا اللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِی الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ- ببَالِغٍ حَقِیقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ، وَ لَکِنْ مِنْ وَاجِب حُقُوقِ اللَّهِ [سُبْحَانَهُ] عَلَی عِبَادهِ النَّصِیحَةُ بمَبْلَغِ جُهْدهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَی إِقَامَةِ الْحَقِّ بَیْنَهُمْ؛ وَ لَیْسَ امْرُؤٌ -وَ إِنْ عَظُمَتْ فِی الْحَقِّ مَنْزلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِی الدِّینِ فَضِیلَتُهُ- بفَوْقِ أَنْ یُعَانَ عَلَی مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ؛ وَ لَا امْرُؤٌ -وَ إِنْ صَغَّرَتْهُ النُّفُوسُ وَ اقْتَحَمَتْهُ الْعُیُونُ- بدُونِ أَنْ یُعِینَ عَلَی ذَلِکَ أَوْ یُعَانَ عَلَیْهِ.[/hadith]
امام علیه السلام پس از آن که پی آمدهای فرمانبرداری و نافرمانی خداوند سبحان را بیان کرده، مردم را توصیه فرموده است که یکدیگر را برای عمل کردن به حق و کمک به آن، سفارش و تشویق کنند.
«فلیس احد... من الطاعه له»،
در این عبارت امام علیه السلام دستور خود را در باره امر به اطاعت پروردگار تاکید و مبالغه فرموده و چنین بیان می کند که از میان مردم، کسی که بتواند حق اطاعت الهی را ادا کند بسیار اندک است، اگر چه برای انجام دادن کارهای عبادی که باعث خشنودی خداوند متعال می شود، سعی فراوان داشته باشد و کوشش بسیار کند، امّا اکنون که بندگان خدا نمی توانند حق مطلب را ادا کنند، لازم است که به اندازه قدرت و توان خود، از جدّ و جهد و خیر اندیشی و کمک به یکدیگر برای برقراری حقوق الهی در میان خود کوتاهی نکنند.
«و لیس امرو و إن عظمت... حمّله اللَّه تعالی من حقّه...»،
معنای این عبارت آن است که آدمی به هر درجه و مقام از عبادت پروردگار برسد باز هم در عبادت و اطاعت نیازمند به کمک و معاونت است، زیرا، از طرفی خداوند متعال تکلیف هر کس را به اندازه طاقت و توانش قرار داده، و از طرفی دیگر قدرت و توانایی در برخی اعمال عبادی مشروط به کمک دیگری است، بنا بر این هیچکس بی نیاز از کمک نیست.
«و لا امرؤ و ان صغّرته النفوس...، او یعان علیه»،
در این جمله امام (ع) این مطلب را بیان داشته است که سزاوار هیچکس نیست خود را کمتر از آن بداند که در اطاعت از خدا کمک بگیرد، و یا مورد کمک واقع شود، زیرا، اگر چه شخصی را همه مردم کوچک بشمارند، حد اقل می تواند، به اطاعت خداوند و ادای حق او به مردم کمک کند، هر چند به عنوان قبول کردن و پذیرفتن صدقات باشد، و نیز مردم می توانند به وسیله او یکدیگر را در اطاعت حق تعالی کمک کنند به این طریق که به او مقامی و موقعیتی اجتماعی بدهند تا دوستی آنها را محکم یا از آنان دفع ضرر کند.
کلمه اقتحام در جمله «و اقتحمته العیون» که به معنای هجوم آوردن و به عنف داخل شدن می باشد، در این مورد به عنوان استعاره به کار رفته است، زیرا وقتی جامعه از روی تکبّر کسی را کوچک شمارد و با دیده حقارت به او بنگرد مانند آن است که او را مورد حمله قرار داده و به زور بر او وارد شده است.
و غرض از ایراد این جمله آن است که مردم را وادار کند تا از یکدیگر کمک بگیرند و در امور دینی با هم متّحد باشند، و چنان نباشند که ناتوانان و حاجتمندان بر اثر ضعف و احتیاجشان خوار و بی ارزش شمرده شوند و بر عکس، اغنیاء نسبت به نیازمندان بی اعتنا باشند و نیرومندان بر ضعفا و ناتوانان تکبّر ورزیده و آنها را حقیر شمارند، بلکه همه آنان به سبب اتّحاد همانند یک تن باشند.