[hadith]من خطبة له (علیه السلام) یُنبّه علی إحاطة علم اللّه بالجزئیات، ثم یحث علی التقوی، و یبین فضل الإسلام و القرآن:‏

یَعْلَمُ عَجِیجَ الْوُحُوش فِی الْفَلَوَاتِ، وَ مَعَاصِیَ الْعِبَاد فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلَافَ النِّینَانِ فِی الْبحَارِ الْغَامِرَاتِ، وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بالرِّیَاحِ الْعَاصِفَاتِ؛ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِیبُ اللَّهِ وَ سَفِیرُ وَحْیِهِ وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ‏.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 7، ص: 674-669

وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ

یُنَبِّهُ عَلی إحاطَةِ عِلْمِ اللَّهِ بالْجُزْئِیّاتِ، ثُمَّ یَحُثُّ عَلَی التَّقْوی،

وَ یُبَیِّنُ فَضْلَ الْإِسْلامِ وَ الْقُرْآنِ.

از خطبه های امام علیه السلام است

که درباره احاطه علم خداوند به همه جزئیات و سپس تشویق به تقوا و به دنبال آن بیان برتری اسلام و قرآن ایراد فرموده است

.

خطبه در یک نگاه:

این خطبه از چند بخش تشکیل شده است: در بخش نخست، امام علیه السلام با تعبیرات زیبایی از علم بی پایان خداوند سخن می گوید و به نبوّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گواهی می دهد که در واقع، شهادتین را با تعبیر جدیدی تکمیل می کند

.

در بخش دوم، سفارش به تقوا و پرهیزگاری می فرماید و آن را داروی همه دردها و شفای تمام بیماریها و وسیله اصلاح همه مفاسد و پاکیزگی روح و روشنی چشم می شمرد. در این بخش نکاتی درباره تقوا بیان شده که در خطبه های دیگر کمتر آمده است

.

د

ر بخش سوّم، با تعبیراتی شوق انگیز که دلها را به سوی خود جذب می کند، از اهمیّت دین اسلام و مزایای آن سخن می گوید

.

در بخش چهارم از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و خدمات برجسته او در آن دوران تاریک جاهلیّت و رهبری انقلاب اسلام سخن گفته شده است

.

در بخش پنجم که بخش پایانی خطبه است، سخن از قرآن کریم به میان آورده و با ذکر چهل وصف از اوصاف و ویژگی های قرآن که می توان گفت جامع ترین تمجید درباره قرآن مجید است، خطبه را به پایان برده است. درود و رحمت بی انتهای الهی بر روان پاکش باد

.

احاطه علمی پروردگار:

چون این خطبه عمدتاً پیرامون اسلام و قرآن و تقوا سخن می گوید، امام در آغاز از ایمان به مبدأ و معاد شروع می کند; ایمانی که انگیزه برای همه خیرات و وسیله برای همه برکات است.

هنگامی که می خواهد سخن از معرفة الله بگوید روی علم بی پایان خدا که از مهم ترین اوصاف حقّ است، تکیه می کند و می فرماید: «(خداوند) صدای نعره حیوانات وحشی را در بیابانها و گناهان بندگان را در خلوتگاهها و رفت و آمد ماهیان را در دریاهای ژرف، و تلاطم امواج آب را بر اثر وزش تندبادها می داند (و از تمام این جزئیات آگاه و با خبر است)»; (یَعْلَمُ عَجِیجَ(1) الْوُحُوش فِی الْفَلَوَاتِ(2)، وَ مَعَاصِیَ الْعِبَاد فِی الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلاَفَ النِّینَانِ(3) فِی الْبحَارِ الْغَامِرَاتِ(4)، وَ تَلاَطُمَ الْمَاءِ بالرِّیَاحِ الْعَاصِفَاتِ(5)).

امام در این قسمت از خطبه روی چهار پدیده از پدیده های جهان که بسیار متنوّع است و در عین حال چندان مورد توجّه نیست، انگشت گذارده و علم خداوند را به آنها بیان می کند:

نخست اینکه می دانیم در بیابانهای سر تا سر دنیا، حیوانات وحشی فراوانی وجود دارند که نعره ها و ضجّه های آنها به گوش ما شهرنشینان نمی رسد; ولی خداوند از آن با خبر است و می داند کدام حیوان در کدام مکان و کدام زمان نعره ای کشید و کمیت و کیفیّت آن چگونه بود؟

دیگر اینکه گناهان زیادی در خلوتگاه و دور از چشم توده های مردم انجام می گیرد که همه ما از آن بی خبریم; ولی خدا می داند که کدام انسان در چه زمان و در چه مکان، چه گناهی را مرتکب شده است.

نیز می داند در اعماق دریاها دور از چشم انسانها کدام یک از ماهیان در چه زمانی و چه مکانی رفت و آمد دارند.

نیز می داند امواجی که در صفحه اقیانوسها، هر شب و روز به حرکت در می آیند و ما انسان ها جزء بسیار کوچکی از آن را می بینیم در چه زمانی و چه مکانی حرکت می کند و کی آرام می گیرد.

اگر بر همه اینها این نکته را بیفزاییم که علم خداوند درباره این امور، منحصر به امروز و دیروز نیست، بلکه در طول میلیونها سال که این حوادث شب و روز واقع شده (به استثنای گناه انسانها که زمان محدودتری دارد) خدا می داند که کدام یک از این پدیده ها در کجا و به چه صورت تحقق یافته است.

نیز اگر بر اینها بیفزاییم که تنها کره زمین نیست که مرکز حوادث گوناگون است، بلکه میلیاردها ستاره تنها در کهکشان ماست که مرکز حوادث گوناگون دائمی است به اضافه کهکشانهای دیگر که سر به میلیاردها می گذارد.

آری! مجموعه اینها در علم خدا جمع است و اینجاست که باور می کنیم آنچه را قرآن مجید در آیه 27 سوره لقمان فرموده است: «(وَلَوْ أَنَّمَا فِی الاَْرْضِ مِنْ شَجَرَة أَقْلاَمٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدهِ سَبْعَةُ أَبْحُر مَّا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللهِ إِنَّ اللهَ عَزیزٌ حَکِیمٌ); و اگر همه درختان روی زمین قلم شوند و دریا برای آن مرکب گردد و هفت دریا به آن افزوده شود (اینها همه تمام می شود ولی) کلمات خدا پایان نمی پذیرد، خداوند عزیز و حکیم است». عین واقعیت است و نه تنها این آیه اغراق نیست، بلکه نسبت به دایره گسترده خداوند چیز مهمی محسوب نمی شود.

در ادامه این سخن و بعد از بیان علم و دانایی مبدأ جهان آفرینش، درباره گواهی بر نبوّت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) سخن می گوید و با سه وصف مهم او را می ستاید و می فرماید: «و گواهی می دهم که محمّد برگزیده خدا و سفیر وحی او و رسول رحمت وی است»; (وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِیبُ(6) اللّهِ، وَ سَفِیرُ وَحْیِهِ، وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ).

آری! او انسانی والامقام و فوق العاده برجسته بود که خداوند او را برای مقام ختم نبوّت برگزید و وحی خود را بر او نازل کرد و او را کانون رحمت خویش ساخت.

این رحمت در چهره های مختلف تجلی کرد; گاه از طریق بیان معارف والای دینی و گاه شرح قوانین حیاتبخش و گاه طلب رحخمت از سوی خدا برای امت و سرانجام این رحمت در شکل شفاعت در قیامت ظاهر خواهد شد و امید داریم که ما هم مشمول رحمت واسعه او بشویم.

در حدیثی آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) هنگامی که آیه (وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِّلْعَالَمِینَ)(7) که مظهری از رحمت عامه توست نازل شد، به جبرئیل فرمود: آیا چیزی از این رحمت نصیب تو هم شده است عرض کرد: آری! من از پایان کار خود بیمناک بودم. هنگامی که این آیه (درباره من) بر تو نازل شد: (ذی قُوَّة عِنْدَ ذی الْعَرْش مَکِین)(8) و خداوند مرا به این وسیله ستود من آرامش یافتم(9). (10)


پی نوشت:

  1. «عجیج» از ریشه «عجّ» بر وزن «حج» به معنای فریاد کشیدن و نعره زدن است و معمولا درباره حیوانات به کار می رود.

  2. «فلوات» جمع «فلات» به معنای زمین گسترده بی آب و علف است و گاه به مطلق دشتها و بیابانها گفته می شود.

  3. «نینان» جمع «نون» به معنای ماهی بزرگ است و گاه به «نهنگ» اطلاق می شود.

  4. «غامرات» از ریشه «غمر» بر وزن «عمد» به معنای از بین بردن اثر چیزی است. سپس به آبهای زیادی که تمام چهره زمین یا موجودات درون آن را می پوشاند، اطلاق شده است و دریای «غامر» همان دریای عمیق است.

  5. «عاصفات» جمع «عاصفه» از ریشه «عصف» بر وزن «حذف» به معنای کاه است و «عاصف» به تندبادی گفته می شود که برگهای خشکیده و کاه مانند را به هر طرف پراکنده می کند و یا اشیا را همچون کاه از هم متلاشی می سازد.

  6. «نجیب» از نجابت گرفته شده و به معنای هر موجود با ارزش و نفیس برگزیده است، هر چند در فارسی امروز به خصوص کسانی گفته می شود که در امور جنسی پاک و پاکدامن هستند.

  7. انبیاء، آیه 107 .

  8. تکویر، آیه 20 .

  9. مجمع البیان، ذیل آیه 107 سوره انبیاء.

سند خطبه

:

نویسنده کتاب مصادر نهج البلاغه می گوید: آنچه را مرحوم سیّد رضی در اینجا آورده با آنچه در خطبه 104 (106 طبق آنچه در این کتاب آمده است) یک خطبه است که با دقّت در عبارات، این مطلب روشن می شود.(مصادر نهج البلاغه، جلد 3، صفحه 82)؛ ولی مدرک و منبع دیگری غیر از نهج البلاغه برای آن ذکر نکرده است با بررسیهایی که به وسیله رایانه انجام شد نیز مدرکی غیر از نهج البلاغه برای آن نیافتیم. متأسفانه در بعضی از کتب (مانند نهج البلاغه نسخه معجم مفهرس از انتشارات نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین) شش منبع غیر از نهج البلاغه برای این خطبه ذکر شده که حتی یکی از آنها صحیح نیست؛ امّا بلندای مضمون و محتوای خطبه به قدری است که ممکن نیست از غیر امام صادر شود و این خود دلیلی بر قوّت سند آن است

.