[hadith]ابتلاء اللّه لخلقه:
وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ مِنْ نُورٍ یَخْطَفُ الْأَبْصَارَ ضِیَاؤُهُ وَ یَبْهَرُ الْعُقُولَ رُوَاؤُهُ وَ طِیبٍ یَأْخُذُ الْأَنْفَاسَ عَرْفُهُ، لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَظَلَّتْ لَهُ الْأَعْنَاقُ خَاضِعَةً وَ لَخَفَّتِ الْبَلْوَی فِیهِ عَلَی الْمَلَائِکَةِ، وَ لَکِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَبْتَلِی خَلْقَهُ ببَعْضِ مَا یَجْهَلُونَ أَصْلَهُ، تَمْیِیزاً بالاخْتِبَارِ لَهُمْ وَ نَفْیاً لِلِاسْتِکْبَارِ عَنْهُمْ وَ إِبْعَاداً لِلْخُیَلَاءِ مِنْهُمْ.
طلب العبرة:
فَاعْتَبرُوا بمَا کَانَ مِنْ فِعْلِ اللَّهِ بإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ -وَ کَانَ قَدْ عَبَدَ اللَّهَ ستَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا یُدْرَی أَ مِنْ سنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سنِی الْآخِرَةِ- عَنْ کِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ؛ فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِیسَ یَسْلَمُ عَلَی اللَّهِ بمِثْلِ مَعْصِیَتِهِ، کَلَّا مَا کَانَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِیُدْخِلَ الْجَنَّةَ بَشَراً بأَمْرٍ أَخْرَجَ بهِ مِنْهَا مَلَکاً، إِنَّ حُکْمَهُ فِی أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ لَوَاحِدٌ، وَ مَا بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ هَوَادَةٌ فِی إِبَاحَةِ حِمًی حَرَّمَهُ عَلَی الْعَالَمِینَ.[/hadith]
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص277
ابن ابی الحدید در مورد اینکه شیطان در آغاز چگونه بوده است، این مطلب را از تاریخ طبری چنین نقل کرده است:
ابو جعفر محمد بن جریر طبری در تاریخ خود روایات بسیاری را با سندهای گوناگون از گروهی از صحابه نقل می کند که پادشاهی آسمان و زمین در اختیار ابلیس بوده است. و او از قبیله یی از فرشتگان بوده است که نامشان جن بوده و از این روی که گنجوران بهشت بوده اند به این نام نامیده شده اند، و ابلیس سالارشان بوده است. اصل آفرینش ایشان از آتش سوزان بوده است.
طبری می گوید: نام ابلیس حارث بوده است و روایت شده است که جن ساکن زمین بودند و در آن تباهی بار آوردند و خداوند ابلیس را همراه لشکری از فرشتگان به سوی آنان گسیل فرمود، که آنان را کشتند و به جزیره های دریاها تبعد کردند. آنگاه ابلیس در خود احساس تکبر کرد و چون دید کاری بزرگ کرده که کس دیگری جز او چنان نکرده است بر تکبر خود افزود. گوید: ابلیس در عبادت سخت کوشا بود، و گفته شده است: نام او عزازیل بوده و خداوند متعال او را پیش از آفرینش آدم قاضی و داور ساکنان زمین قرار داده است و این کار مایه غرور او گردید. شیفتگی به عبادت و کوشش و داوری او میان ساکنان زمین موجب آمد که مرتکب گناه شود و سرپیچی کند، تا آنکه از او نسبت به آدم چنان کاری سر زد.
می گویم [ابن ابی الحدید]: شایسته و سزاوار نیست که این اخبار و امثال آنرا مورد تصدیق قرار دهیم، مگر آنچه که در قرآن عزیزی، که باطل را از هیچ سو در آن راه نیست آمده باشد، یا در سنت و نقل از قول کسی که مراجعه به قول او لازم باشد. و در موارد دیگر دروغش بیشتر از راست است، این درهم گشوده است و هر کس هر چه بخواهد در امثال این داستانها می گوید.