[hadith]رأس العصیان:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی لَبسَ الْعِزَّ وَ الْکِبْرِیَاءَ وَ اخْتَارَهُمَا لِنَفْسهِ دُونَ خَلْقِهِ، وَ جَعَلَهُمَا حِمًی وَ حَرَماً عَلَی غَیْرِهِ وَ اصْطَفَاهُمَا لِجَلَالِهِ، وَ جَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلَی مَنْ نَازَعَهُ فِیهِمَا مِنْ عِبَادهِ، ثُمَّ اخْتَبَرَ بذَلِکَ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبینَ لِیَمِیزَ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْهُمْ مِنَ الْمُسْتَکْبرِینَ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ -وَ هُوَ الْعَالِمُ بمُضْمَرَاتِ الْقُلُوب وَ مَحْجُوبَاتِ الْغُیُوب- «إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِینٍ فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ»، اعْتَرَضَتْهُ الْحَمِیَّةُ، فَافْتَخَرَ عَلَی آدَمَ بخَلْقِهِ وَ تَعَصَّبَ عَلَیْهِ لِأَصْلِهِ؛ فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَکْبرِینَ الَّذی وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبیَّةِ وَ نَازَعَ اللَّهَ رِدَاءَ الْجَبْرِیَّةِ وَ ادَّرَعَ لِبَاسَ التَّعَزُّز وَ خَلَعَ قِنَاعَ التَّذَلُّلِ. أَ لَا [یَرَوْنَ] تَرَوْنَ کَیْفَ صَغَّرَهُ اللَّهُ بتَکَبُّرِهِ وَ وَضَعَهُ بتَرَفُّعِهِ، فَجَعَلَهُ فِی الدُّنْیَا مَدْحُوراً وَ أَعَدَّ لَهُ فِی الْآخِرَةِ سَعِیراً.[/hadith]
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص276
از سخنان آن حضرت علیه السلام در نکوهش ابلیس. برخی از مردم این خطبه را قاصعه نام نهاده اند. این خطبه مشتمل بر نکوهش ابلیس، که خدایش لعنت کند، می باشد که تکبر ورزید و سجده بر آدم علیه السلام را انجام نداد و او نخستین کس است که تعصب را آشکار ساخت و از لجبازی پیروی کرد، و نیز مشتمل بر تحذیر مردم از پیمودن راه اوست.
در این خطبه که با عبارت «الحمد لله الذی لبس العز و الکبریاء و اختارهما لنفسه دون خلقه» (سپاس آن خدایرا که جامه عزت و بزرگواری را در پوشیده و آن دو را برای خود بدون خلق خویش برگزیده است)، شروع می شود، ابن ابی الحدید در یکصد و هفتاد صفحه مباحث مختلف لغوی و ادبی و تفسیری و کلامی و برخی مطالب تاریخی ایراد کرده است، او برای بیان مطلب خود در شرح این خطبه تا آنجا که توانسته است از آیات قرآنی بهره گرفته است و براستی همه مطالب آن در حد کمال و خواندنی است، ولی چون فعلا قرار ما در ترجمه مطالب تاریخی است به همان قناعت می شود.