[hadith]الوصیة بالتقوی:

أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بتَقْوَی اللَّهِ الَّذی أَلْبَسَکُمُ الرِّیَاشَ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمُ الْمَعَاشَ؛ فَلَوْ أَنَّ أَحَداً یَجِدُ إِلَی الْبَقَاءِ سُلَّماً أَوْ لِدَفْعِ الْمَوْتِ سَبیلًا، لَکَانَ ذَلِکَ سُلَیْمَانَ بْنَ دَاوُدَ (علیه السلام) الَّذی سُخِّرَ لَهُ مُلْکُ الْجِنِّ وَ الْإِنْس مَعَ النُّبُوَّةِ وَ عَظِیمِ الزُّلْفَةِ، فَلَمَّا اسْتَوْفَی طُعْمَتَهُ وَ اسْتَکْمَلَ مُدَّتَهُ، رَمَتْهُ قِسیُّ الْفَنَاءِ بنِبَالِ الْمَوْتِ وَ أَصْبَحَتِ الدِّیَارُ مِنْهُ خَالِیَةً وَ الْمَسَاکِنُ مُعَطَّلَةً وَ وَرِثَهَا قَوْمٌ آخَرُونَ. وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً، أَیْنَ الْعَمَالِقَةُ وَ أَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ؟ أَیْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ؟ أَیْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذینَ قَتَلُوا النَّبیِّینَ وَ أَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ وَ أَحْیَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِینَ؟ أَیْنَ الَّذینَ سَارُوا بالْجُیُوش وَ هَزَمُوا [الْأُلُوفَ] بالْأُلُوفِ وَ عَسْکَرُوا الْعَسَاکِرَ وَ مَدَّنُوا الْمَدَائِنَ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص22

[در دنباله شرح خطبه مطالب ادبی و کلامی آمده است و سپس در مورد اقوامی که نامهای ایشان در متن خطبه آمده است مطالب تاریخی زیر را مطرح کرده است.]

نسب عمالقه:

عمالقه فرزندان لاوذ بن ارم بن سام بن نوح هستند. آنان پادشاهان منطقه حجاز و یمن و سرزمین های اطراف بودند از جمله ایشان عملاق بن لاوذ بن سام و برادرش طسم بن لاوذ هستند. دیگر از ایشان جدیس بن لاوذ برادر دیگرشان است. پس از مرگ عملاق بن لاوذ پادشاهی و قدرت در خاندان طسم قرار گرفت و چون عملاق-  بن طسم به پادشاهی رسید سرکشی کرد و تباهی بسیار در زمین ببار آورد و کار را بدانجا کشاند که هر عروس را در شب زفافش و پیش از آنکه به خانه شوهرش ببرند تصرف می کرد و با او در می آمیخت و اگر دوشیزه بود دوشیزگی او را بر می گرفت. چون همین کار را نسبت به زنی از خاندان جدیس که نامش غفیرة، دختر

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص23

غفار بود، انجام داد آن زن پیش قوم خویش رفت و این شعر را می خواند: «هیچ کس زبون تر از جدیس نیست، آیا باید با عروس چنین رفتار شود» برادر آن زن که نامش اسود بن غفار بود به پاس او خشم گرفت و قومش هم از او پیروی کردند و تصمیم گرفتند عملاق بن طسم و خاندانش را غافلگیر کنند و بکشند. اسود خوراکی فراهم ساخت و عملاق شاه را به میهمانی فرا خواند و سپس بر او و سران خاندان طسم حمله آورد و همه سالارهای ایشان را کشت و از آن میان فقط ریاح بن مر نجات پیدا کرد و به ذوجیشان بن تبع حمیری پادشاه یمن پناهنده شد و از او فریاد خواهی کرد و او را برای حمله کردن به جدیس بر انگیخت.

ذوجیشان همراه حمیریان حرکت کرد و خود را به سرزمین جو، که مرکز یمامه است رساند و همه افراد جدیس را از پای در آورد و یمامه را ویران کرد و از افراد خاندانهای طسم و جدیس جز اندکی باقی نماند. پس از طسم و جدیس وبار بن امیم بن لاوذ بن ارم به پادشاهی رسید. او با اهل و فرزندان خود به سرزمین «وبار» که اینک معروف به رمل عالج است کوچ کرد و مدتی در زمین تباهی بار آوردند تا خدایشان نابود فرمود. پس از وبار عبد صحم-  بن اثیف بن لاوذ به پادشاهی رسید و او و پیروانش در طائف فرود آمدند و مدتی آنجا ساکن بودند و سپس از میان رفتند.

نسب عاد و ثمود:

از طوایف دیگری که در شمار عمالقه شمرده می شوند دو طایفه عاد و ثمودند. عاد نسبش چنین است: عاد بن عویص بن ارم بن سام بن نوح. عاد ماه را پرستش می کرد و گفته می شود که او چندان زیست که از نسل سوم خویش چهار هزار تن را درک کرد و هزار دوشیزه را به زنی گرفت و سرزمین او همان سرزمین احقاف است که در قرآن از آن نام برده شده است و از ناحیه شحر عمان تا حضرموت ادامه داشته است و شداد بن عاد صاحب و سالار شهری که ذکر شده است از فرزندان اوست.

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص24

ثمود نسبش چنین است: ثمود بن عابر بن ارم بن سام بن نوح، سرزمین ایشان میان شام و حجاز و بر کرانه رود حبشه قرار داشته است.

نسب فراعنه:

این گفتار علی علیه السلام که می فرماید «فراعنه و پسران فراعنه کجایند» فراعنه جمع کلمه فرعون است و آنان پادشاهان مصر بوده اند و از جمله ایشان ولید بن ریان فرعون روزگار یوسف علیه السلام است و ولید بن مصعب که فرعون روزگار موسی علیه السلام است و فرعون بن اعرج و او همان کسی است که با بنی اسرائیل جنگ و بیت المقدس را ویران کرد.

نسب اصحاب الرس:

این گفتار علی علیه السلام که فرموده است «ساکنان شهرهای رس کجایند»، گفته شده است: ایشان مردمی هستند که شعیب پیامبر علیه السلام پیامبرشان بوده است. ایشان پرستندگان بتها بودند و چهارپایان بسیار داشتند چاههای آبی در منطقه آنان بود که از آنها آب بر می داشتند. «رس» چاهی بسیار فراخ و بزرگ بود که آنان را در حالی که بر گرد آن بودند فرو کشید و همگان هلاک شدند و سرزمین و خانه های ایشان هم به زمین فرو شد. و گفته شده است رس نام دهکده یی در فلج الیمامه بوده است و در آن قومی از بازماندگان ثمود زندگی می کردند که ستم یازیدند و نابود شدند. همچنین گفته شده است ایشان قومی از اعراب قدیمی بوده اند که میان شام و حجاز ساکن بوده اند و عنقاء کودکان ایشان را می ربود و می کشت ایشان دعا کردند و خدا را فرا خواندند تا آنان را از این گرفتاری برهاند. حنظلة بن صفوان برای ایشان مبعوث شد. او ایشان را به دین و آیین فرا خواند و آن را شرط کشتن عنقاء قرار داد و آنان این شرط را پذیرفتند. صفوان دعا کرد و صاعقه یی بر عنقاء فرود آمد و او را کشت و اصحاب رس نسبت به حنظله وفاداری نکردند و پیمان خود را شکستند و او را کشتند و پس از آن هلاک شدند.

گفته شده است: ایشان همان اصحاب «اخدود» ند و رس همان اخدود است. نیز گفته شده است: رس نام سرزمینی در انطاکیه است که حبیب نجار در آن سرزمین کشته شده است. برخی گفته اند: آنان پیامبر خود را تکذیب کردند و او را در چاهی افکندند و کلمه رس به معنی رمی و در انداختن است. و گفته شده است: رس، نام رودی در اقلیم باب و آغاز سرزمین های باب از شهر طراز است و به رود کر می پیوندند و در دریای خزر می ریزد و آنجا پادشاهانی قدرتمند بوده اند که خداوند ایشان را به سبب ستمی که روا داشته اند هلاک فرموده است.