[hadith]وَ مِنْهَا: قَدْ لَبسَ لِلْحِکْمَةِ جُنَّتَهَا وَ أَخَذَهَا بجَمِیعِ أَدَبهَا مِنَ الْإِقْبَالِ عَلَیْهَا وَ الْمَعْرِفَةِ بهَا وَ التَّفَرُّغِ لَهَا، فَهِیَ عِنْدَ نَفْسهِ ضَالَّتُهُ الَّتِی یَطْلُبُهَا وَ حَاجَتُهُ الَّتِی یَسْأَلُ عَنْهَا؛ فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ وَ ضَرَبَ بعَسیب ذَنَبهِ وَ أَلْصَقَ الْأَرْضَ بجِرَانِهِ، بَقِیَّةٌ مِنْ بَقَایَا حُجَّتِهِ، خَلِیفَةٌ مِنْ خَلَائِفِ أَنْبیَائِهِ.[/hadith]

جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 5، ص25

اما این جمله که می فرماید «و الصق الارض بجرانه بقیة من بقایا حجته و خلیفه من خلائف انبیائه» «و جلو سینه و گردنش را به زمین بگذارد، باقی مانده یی از بقایای حجت او و خلیفه یی از خلیفه های پیامبرانش» چنین آورده است: این کلام را هر طایفه یی به اعتقاد خویش تفسیر کرده است. شیعه امامیه چنین می پندارد که مراد از این حجت و خلیفه مهدی موعود است که ایشان منتظر اویند. صوفیان می پندارند که مقصود امیر المؤمنین علیه السلام از این کلمه «ولی الله» در زمین است و صوفیه معتقدند که دنیا هیچ گاه از ابدال که شمارشان چهل تن است و از اوتاد که شمارشان هفت تن است و از قطب که یک تن است خالی نمی ماند و هرگاه قطب در گذرد یکی از اوتاد هفت گانه به جای او منصوب می شود و یکی از ابدال چهل گانه به مرتبه اوتاد می رسد و یکی از اولیایی که خداوند آنان را برگزیده است به مرتبه ابدال می رسد.

یاران معتزلی ما می پندارند که خداوند متعال امت را از گروهی مومنان عالم به عدل و توحید خالی نمی دارد و اجماع به اعتبار گفته این علماء صورت می گیرد ولی چون شناخت آن گروه ممکن نیست یا آنکه دشوار است، اجماع علمای دیگر معتبر شمرده شده است و حال آنکه اصل اجماع گفتار این گروه است. معتزله می گویند: سخن امیر المومنین علیه السلام به این جماعت از علماء اشاره ندارد و نمی گوید که آنان چه جماعتی هستند ولی حال هر یک از ایشان را توصیف می کند و می گوید صفات او چنین و چنان است.

فلاسفه می پندارند مقصود و مراد آن حضرت از این سخن شخص عارف است و فلاسفه را در مورد عرفان و صفات عارف سخنانی است که کسی که با آنان انس داشته باشد معنی آن را می فهمد.

در نظر و به عقیده من بعید نیست که امیر المؤمنین علیه السلام با این سخن قائم آل محمد (ص) را اراده فرموده باشد که پس از آنکه خداوند او را بیافریند در آخر زمان ظهور خواهد کرد، هر چند هم اکنون هم موجود نباشد. در سخن علی علیه السلام سخنی نیست که دلالت بر وجود آن خلیفه در آن زمان باشد و به هر حال همه فرقه های مسلمان در این موضوع اتفاق نظر دارند که دنیا و تکلیف جز با ظهور او منقضی نمی شود.