[hadith]فَسُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ سَوَادُ غَسَقٍ دَاجٍ وَ لَا لَیْلٍ سَاجٍ، فِی بقَاعِ الْأَرَضِینَ الْمُتَطَأْطِئَاتِ وَ لَا فِی یَفَاعِ السُّفْعِ الْمُتَجَاوِرَاتِ، وَ مَا یَتَجَلْجَلُ بهِ الرَّعْدُ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ وَ مَا تَلَاشَتْ عَنْهُ بُرُوقُ الْغَمَامِ، وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ تُزیلُهَا عَنْ مَسْقَطِهَا عَوَاصِفُ الْأَنْوَاءِ وَ انْهِطَالُ السَّمَاءِ، وَ یَعْلَمُ مَسْقَطَ الْقَطْرَةِ وَ مَقَرَّهَا وَ مَسْحَبَ الذَّرَّةِ وَ مَجَرَّهَا، وَ مَا یَکْفِی الْبَعُوضَةَ مِنْ قُوتِهَا، وَ مَا تَحْمِلُ [مِنَ] الْأُنْثَی فِی بَطْنِهَا.[/hadith]
پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج7، ص: 45-41
احاطه علمی او به همه چیز:
امام بعد از بیان نشانه های عظمت و قدرت خداوند در جهان آفرینش به بیان گسترش علم او به تمام موجودات در زمین و آسمان و در تمام حالات، شرح جالبی بیان می فرماید و با اشاره به بیش از ده مورد از آنها گستردگی علم خدا را کاملا مجسّم می سازد و می فرماید: «منزه است خداوندی که ظلمت شبهای تار و خاموش در نقاط پست زمین و در قله های کوتاه و بلند کوه ها که در کنار یکدیگر قرار دارند بر او مخفی نیست. و نه آنچه را غرّش رعد در کرانه های آسمان به وجود می آورد و آنچه برق های ابر آن را پراکنده می سازد و همچنین آنچه را تندبادها از برگهای درختان فرو می ریزد یا دانه های باران آن ها را از شاخه ها جدا می سازد و نیز از محل سقوط و قرارگاه قطرات باران و جایگاه کشش دانه ها به وسیله مورچگان و حرکات آنها (بر روی زمین) و غذایی که پشه را کفایت می کند و آنچه را که انسان یا حیوانات ماده در رحم دارند، از همه اینها آگاه است»; (فَسُبْحَانَ مَنْ لاَ یَخْفَی عَلَیْهِ سَوَادُ غَسَق(1) دَاج(2)، وَلاَ لَیْل سَاج(3)، فِی بقَاعِ الاَْرَضِینَ الْمُتَطَأْطِئَاتِ(4)، وَ لاَ فِی یَفَاعِ(5) السُّفْعِ(6) الْمُتَجَاوِرَاتِ; وَ مَا یَتَجَلْجَلُ(7) بهِ الرَّعْدُ فِی أُفُقِ السَّمَاءِ، وَ مَا تَلاَشَتْ(8) عَنْهُ بُرُوقُ الْغَمَامِ، وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَة تُزیلُهَا عَنْ مَسْقَطِهَا عَوَاصِفُ(9) الاَْنْوَاءِ(10) وَ انْهِطَالُ(11) السَّمَاءِ! وَ یَعْلَمُ مَسْقَطَ الْقَطْرَةِ وَ مَقَرَّهَا، وَ مَسْحَبَ(12) الذَّرَّةِ وَ مَجَرَّهَا(13)، وَ مَا یَکْفِی الْبَعُوضَةَ مِنْ قُوتِهَا، وَ مَا تَحْمِلُ الاُْنْثَی فِی بَطْنِهَا).
به راستی دقّت در آنچه امام در بالا درباره علم و آگاهی خداوند نسبت به همه موجودات، زمین و آسمان بیان فرموده که چگونه عظیم ترین اشیا و کوچک ترین موجودات و پوشیده ترین مخلوقات (مانند جنینی که در میان پرده های سه گانه رحم از همه دیدگان پنهان است) انسان را عمیقاً در این فکر فرو می برد که آیا ممکن است گفتار و کردار ما و حتّی اندیشه ها و نیّات ما از چنین خداوندی پنهان باشد و چیزی از اعمال ما بر او مخفی بماند؟ این یکی از مهم ترین آثار تربیتی ایمان به علم وسیع خداوند به همه اشیاست.
جالب اینکه امام هنگامی که از تاریکی شب یا آرامش آن سخن می گوید، اثرات مختلف آن را در مناطق گوناگون زمین از قلّه کوههای بلند گرفته تا فراز تپّه ها نیز بیان می کند و هنگامی که از ریزش برگها سخن می گوید، از اسباب مختلف این ریزش، طوفانها و بارانها نیز بحث می کند و آنگاه که از نزول قطرات باران دم می زند، از قرارگاه آنها در اعماق زمین که مخزن پربرکتی برای ذخیره آبها هستند نیز سخن می گوید و هنگامی که از غذای یک مگس نام می برد، به مقدار آن نیز اشاره می کند و اینهاست که این خطبه را در ردیف یکی از فصیح ترین و بلیغ ترین خطبه های نهج البلاغه درآورده است; فصاحت و بلاغتی در سر حدّ اعجاز.
ناگفته پیداست که بسیاری از این تعبیرات ریشه در آیات قرآنی دارد; آنجا که خداوند به علم وآگاهی خود نسبت به همه موجودات اشاره می کند و می فرماید: «(اللهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثی وَمَا تَغِیضُ الاَْرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْء عِنْدَهُ بمِقْدَار); خدا از جنین هایی که هر (انسان یا حیوان) ماده ای حمل می کند، آگاه است و نیز از آنچه رحمها کم می کنند (و پیش از موعد مقرّر می زایند) و هم از آنچه افزون می کنند (و بعد از موقع می زایند) و هر چیز نزد او مقدار معیّنی دارد».(14)
و در جای دیگر می فرماید: «(إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَیُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الاَْرْحَامِ); آگاهی از زمان قیام قیامت، مخصوص خداست و اوست که باران را نازل می کند (و از قدر و اندازه آن با خبر است) و آنچه را که در رحم ها (ی مادران) است، می داند».(15)
نکته:
انواء چیست؟
در این بخش از خطبه بالا اشاره ای به تندبادهای «انواء» شده بود و شایسته است شرح کافی در این باره داده شود. «انواء» جمع «نوء» بر وزن نوع در لغت به معنای طلوع یا غروب ستارگان است; ولی غالباً آن را به معنای طلوع ستاره ذکر کرده اند، هر چند بعضی غروب را نیز به آن افزوده و آن را از لغات اضداد دانسته اند.
یکی از اعتقادات عرب این بود که ماه در طول گردش خود در سال 28 منزل را طی می کند و هر منزلی 13 روز به طول می انجامد و آغاز هر منزل با طلوع ستاره ای در مشرق و غروب ستاره ای در مغرب همراه است و معتقد بودند همراه با آغاز هر منزلی دگرگونی در هوا پیدا می شود و بارانی می بارد یا طوفانی می وزد، از این رو می گفتند: «مُطِرنا بنوء فلان» یعنی این باران مربوط به طلوع یا غروب فلان ستاره بود.
این اعتقاد تدریجاً شکل خرافی و بت پرستی به خود گرفت و عقیده آنها بر این شد که عامل نزول باران همان ستاره است و باید چشم امید به آن ستاره دوخت و نزول باران را از آن خواست.
مرحوم علامه مجلسی در جلد 55 بحارالانوار باب مشروحی تحت عنوان «فی النهی عن الاستمطار بالانواء و الطیرة و العدوی» (نهی از طلبیدن باران به وسیله انواء و اعتقاد به فال بد و همچنین سرایت در سرنوشت انسانها) آورده و روایات متعدّدی در این زمینه ذکر می کند از جمله در حدیثی از امام باقر(علیه السلام) نقل می کند که فرمود: «ثَلاثَةٌ مِنْ عَمَلِ الْجاهِلَیّةِ، الْفَخْرُ بالاَْنْساب وَ الطَّعْنُ فِی الأَحْساب وَ الاسْتِسْقاءُ بالاَْنْواءِ; سه کار از اعمال جاهلیت است; تفاخر کردن به نسب خویش (بی آنکه نسب افتخارآمیزی باشد یا خود آنها چیزی از افتخار نیاکان را داشته باشند) و اصالت دیگران را بی جهت زیر سؤال بردن یا به اندک چیزی نسبت فرزند نامشروع بودن به افراد دادن و همچنین طلب باران از انواء».(16)
نکته مهم اینجاست که اگر کسی این مطلب را به صورت بحثی نجومی مطرح کند و بگوید: مقارن هر یک از ستارگان بیست و هشتگانه که در منزلگاههای ماه پیدا می شوند تندبادی به فرمان خدا می وزد یا بارانی می بارد سخن خلافی نگفته و مورد نهی نیست; ولی عرب جاهلی پیدایش بادها و بارانها را به آن ستارگان نسبت می داد و در واقع از قبیل اعتقاد به «ارباب انواع» بود که نوعی از شرک است، زیرا آنان برای «ارباب انواع» تأثیر استقلالی قائل بودند.
و از اینجا روشن می شود که هیچ گونه اشکالی متوجّه کلام امام(علیه السلام) در تعبیر بالا (تُزیلُهَا عَنْ مَسْقَطِهَا عَوَاصِفُ الاَْنْوَاءِ) متوجّه نمی شود، زیرا منظور امام به یقین این است که هر آنچه مقارن طلوع و غروب ستارگان واقع شود به اذن خدا و فرمان اوست.
پی نوشت:
-
«غسق» به معنای شدت تاریکی است که معمولا در نیمه شب حاصل می شود.
-
«داج» از ریشه «دجوّ» بر وزن «غلوّ» به معنای فراگیر شدن ظلمت و تاریکی است.
-
«ساج» از ریشه «سجوّ» بر وزن «غلوّ» به معنای سکون و آرامش است.
-
«متطأطئات» جمع «متطأطئ» به معنای منخفض است.
-
«یفاع» به معنای هر چیز مرتفع.
-
«سفع» جمع «سفعة» بر وزن «سفره» به معنای سرخ مایل به سیاهی است.
-
«یتجلجل» از «جلجلة» گرفته شده که در اصل به معنای صدای رعد است. سپس به هر صدای شدیدی اطلاق شده است.
-
«تلاشت» از «تلاشی» به معنای متلاشی شدن و از هم پاشیدن است. بعضی ریشه این واژه را «لا شیء» یعنی هیچ دانسته اند.
-
«عواصف» جمع «عاصف» و «عاصفة» به معنای تندباد است.
-
«انواء» جمع «نوء» بر وزن «نوع» غروب ستاره در طرف مغرب را گویند و عرب درباره «انواء» عقیده ای داشت که در نکات خواهد آمد. به معنای طوفان نیز آمده است.
-
«انهطال» به معنای فروریختن باران های دانه درشت است و گاه به فروریختن اشک نیز اطلاق می شود.
-
«مسحب» اسم مکان از ریشه «سَحْب» بر وزن «سهو» به معنای به سوی خود کشیدن است.
-
«مجرّ» اسم مکان است از ریشه «جرّ»; یعنی کشیدن.
-
رعد، آیه 8.
-
لقمان، آیه 34.
-
بحارالانوار، جلد 55، صفحه 315.