[hadith]هَوان الدنیا:
أَلَا وَ إِنَّ هَذهِ الدُّنْیَا الَّتِی أَصْبَحْتُمْ تَتَمَنَّوْنَهَا وَ تَرْغَبُونَ فِیهَا وَ أَصْبَحَتْ تُغْضِبُکُمْ وَ تُرْضِیکُمْ، لَیْسَتْ بدَارِکُمْ وَ لَا مَنْزلِکُمُ الَّذی خُلِقْتُمْ لَهُ وَ لَا الَّذی دُعِیتُمْ إِلَیْهِ. أَلَا وَ إِنَّهَا لَیْسَتْ ببَاقِیَةٍ لَکُمْ وَ لَا تَبْقَوْنَ عَلَیْهَا وَ هِیَ وَ إِنْ غَرَّتْکُمْ مِنْهَا فَقَدْ حَذَّرَتْکُمْ شَرَّهَا، فَدَعُوا غُرُورَهَا لِتَحْذیرِهَا وَ أَطْمَاعَهَا لِتَخْوِیفِهَا، وَ سَابقُوا فِیهَا إِلَی الدَّارِ الَّتِی دُعِیتُمْ إِلَیْهَا وَ انْصَرِفُوا بقُلُوبکُمْ عَنْهَا، وَ لَا یَخِنَّنَّ أَحَدُکُمْ خَنِینَ الْأَمَةِ عَلَی مَا زُوِیَ عَنْهُ مِنْهَا، وَ اسْتَتِمُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ بالصَّبْرِ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَی مَا اسْتَحْفَظَکُمْ مِنْ کِتَابهِ. أَلَا وَ إِنَّهُ لَا یَضُرُّکُمْ تَضْیِیعُ شَیْءٍ مِنْ دُنْیَاکُمْ بَعْدَ حِفْظِکُمْ قَائِمَةَ دینِکُمْ. أَلَا وَ إِنَّهُ لَا یَنْفَعُکُمْ بَعْدَ تَضْیِیعِ دینِکُمْ شَیْءٌ حَافَظْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَمْرِ دُنْیَاکُمْ. أَخَذَ اللَّهُ بقُلُوبنَا وَ قُلُوبکُمْ إِلَی الْحَقِّ وَ أَلْهَمَنَا وَ إِیَّاکُمُ الصَّبْر.[/hadith]
پس از این امیر مؤمنان (ع) با ذکر اموری چند لزوم نفرت و بیزاری جستن از دنیا را بدین شرح گوشزد می کند:
1- از این که مردم آرزومند و مایل به دنیا باشند و در برابر محرومیّت از خوشیها و نعمتهای آن خشمگین و هنگام برخورداری از آنها خشنود شوند دستور بیزاری می دهد، زیرا دنیا خانه و منزلگاهی نیست که انسان ها برای آن آفریده شده و بدان خوانده شده باشند، و این خود هشداری است بر لزوم توجّه به جهان واپسین و کار و کوشش برای آن.
2- با ذکر این که مال و متاع دنیا برای کسی باقی نمی ماند، و مردم هم در این جهان پایدار نمی مانند از شیفتگی و دلبستگی به دنیا دستور نفرت و بیزاری می دهد.
3- تذکّر می دهد که در دنیا حقیقة سودی نیست، و اگر چه انسان را با زرق و برق خود فریب می دهد و معتقد می گرداند که در آن خیر و کمالی است امّا در برابر به حدوث آفات و بروز دگرگونیهای ناگوار و گوناگون نیز هشدار می دهد، از این رو سزاوار است مردمان، خیر اندک آن را به خاطر شرّ بسیاری که دارد رها کنند و با توجّه به بیمهایی که می دهد از دواعی دل انگیز آن چشم پوشند، و در راه به دست آوردن سود واقعی و سرایی که به آن دعوت شده و برای آن آفریده شده اند بر یکدیگر سبقت جویند، و از ته دل از دنیا منصرف باشند یعنی در آن زهد حقیقی پیشه کنند، زیرا زهد ظاهری کسی که در برابر محرومیّت از متاع دنیا و ناکامیهای آن آه و ناله سر می دهد سودی ندارد.
امام (ع) این آه و فغان زاهد نمایان را به بانگ و ناله کنیزکان تعبیر فرموده است، زیرا این آواز، بیشتر از آنها که معمولا مورد ضرب و شتم قرار می گیرند شنیده می شود، و بر اثر آن به ناله و زاری می پردازند. باید دانست به جای واژه حنین که به معنای بانگ زاری است خنین با خای نقطه دار نیز روایت شده که به معنای از توی دماغ گریه کردن است.
پس از آن که امام (ع) سفارش فرمود که مردم زهد حقیقی را پیشه سازند آنها را به شکیبایی بر فرمانبرداری و بندگی خداوند و محافظت بر اجرای اوامر و نواهی کتاب او توصیه می کند، زیرا انسان با در پیش گرفتن زهد و بی میلی و بیزاری از دنیا می تواند موانع درون و برون را بر طرف سازد، و با طاعت و عبادت نفس بد کنش را فرمانبردار نفس مطمئنّه گرداند، و این نتیجه و پاداش تحمّل سختی در تهذیب نفس و سلوک در راه خداست، امام (ع) به صبر بر طاعت خدا ترغیب فرموده چون موجب کامل شدن نعمت الهی است و روشن است که فرمانبرداری خداوند سبب بزرگی در افاضه نعمتهای دنیوی و اخروی پروردگار به انسان است.
سپس آن بزرگوار تأکید می کند که در نگهداری آنچه دین بدان پا بر جا و برقرار است کوشا باشند و بدانند که اگر چیزی از نعمتهای دنیا را از دست دهند و یا از آن بی بهره باشند با محافظت بر دین و سلامت آن زیانی نکرده اند، زیرا نگهداری دین و عمل به آن متضمّن خیر کامل و ابدی اخروی است و آن را با خیر دنیا نمی توان مقایسه کرد، و در حفظ متاع دنیا سودی نیست، یعنی چنانچه انسان دین خود را تباه و خود را از قید آن رها سازد کوشش در حفظ آنچه از دنیا در دست دارد برای او سودی ندارد، و این امری مسلّم و بی نیاز از توضیح و اثبات است.
سپس امام (ع) گفتار خود را با دعا برای خود و آنان پایان داده از خدا می خواهد که دلهای آنها را به سوی حقّ متوجّه سازد، یعنی آنان را ملهم فرماید که حقّ را طلب کنند و به آن هدایت شوند و در راه آن گام بردارند، پس از آن صبر و شکیبایی برای آنان از خداوند درخواست می کند، یعنی صبر بر طاعت و شکیبایی از ارتکاب معصیت. و توفیق از خداوند است.