[hadith]و من خطبة له (علیه السلام) فی رسول اللّه، صلی اللّه علیه و سلم، و من هو جَدیر بأن یکون للخلافة و فی هَوان الدنیا:
رسول الله:
أَمِینُ وَحْیِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشیرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذیرُ نِقْمَتِهِ.
الجَدیر بالخلافة:
أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاس بهَذَا الْأَمْرِ، أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بأَمْرِ اللَّهِ فِیهِ، فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ، فَإِنْ أَبَی قُوتِلَ. وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانَتِ الْإِمَامَةُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّی یَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاس [مَا] فَمَا إِلَی ذَلِکَ سَبیلٌ، وَ لَکِنْ أَهْلُهَا یَحْکُمُونَ عَلَی مَنْ غَابَ عَنْهَا، ثُمَّ لَیْسَ لِلشَّاهِد أَنْ یَرْجِعَ وَ لَا لِلْغَائِب أَنْ یَخْتَارَ. أَلَا وَ إِنِّی أُقَاتِلُ رَجُلَیْنِ، رَجُلًا ادَّعَی مَا لَیْسَ لَهُ، وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذی عَلَیْهِ.[/hadith]
جلوه تاریخ درشرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 366
از سخنان آن حضرت (ع) [در این خطبه که آغاز آن در وصف رسول خدا (ص) است و با عبارت «امین وحیه و خاتم رسله و بشیر رحمته و نذیر نقمته» (امین وحی خداوند و خاتم پیامبران او مژده دهنده رحمت و بیم دهنده عقوبت اوست) شروع می شود، ابن ابی الحدید پس از طرح مسائلی کلامی در مورد امامت و مسائلی فقهی در مورد کسی که بر امام خروج می کند یکی دو نکته آورده که بیرون از بحث تاریخی نیست و چنین است.]
می گویم: مسلمانان پیش از جنگ جمل احکام و چگونگی جنگ با اهل قبله و مسلمانان را نمی دانستند و فقه و احکام آن را از امیر المومنین علیه السلام آموختند. شافعی می گوید: اگر علی (ع) نبود احکام اهل بغی شناخته و دانسته نمی شد، و اینکه ضمن خطبه می گوید «این علم را جز مردمی که اهل بصیرت و شکیبایی باشند نمی دانند» به این سبب است که در نظر مسلمانان جنگ با اهل قبله کاری بس بزرگ بود و هر کس به آن کار اقدام می کرد با بیم و پرهیز به آن دست می یازید و علی (ع) می گوید، این علم را همه کس نمی داند و قومی مخصوص بر آن هستند. سپس به آنان می فرماید که به هر چه فرمان می دهد عمل کنند و از هر کار که آنان را باز می دارد باز ایستند و آنان را از صدور حکم و شتاب در آن باره در اموری که مشتبه است باز می دارد تا آنکه خود توضیح دهد و روشن سازد. سپس در مورد دنیا و اینکه سرای جاودانه نیست و طریق وصول به سرای آخرت است و مدت توقف در آن بسیار اندک است توضیح داده است.