[hadith]النُصح بالتقوی:
أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ بتَقْوَی اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإِنَّهَا النَّجَاةُ غَداً وَ الْمَنْجَاةُ أَبَداً، رَهَّبَ فَأَبْلَغَ وَ رَغَّبَ فَأَسْبَغَ؛ وَ وَصَفَ لَکُمُ الدُّنْیَا وَ انْقِطَاعَهَا وَ زَوَالَهَا وَ انْتِقَالَهَا، فَأَعْرِضُوا عَمَّا یُعْجِبُکُمْ فِیهَا لِقِلَّةِ مَا یَصْحَبُکُمْ مِنْهَا، أَقْرَبُ دَارٍ مِنْ سَخَطِ اللَّهِ وَ أَبْعَدُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللَّهِ، فَغُضُّوا عَنْکُمْ عِبَادَ اللَّهِ غُمُومَهَا وَ أَشْغَالَهَا، لِمَا قَدْ أَیْقَنْتُمْ بهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالاتِهَا، فَاحْذَرُوهَا حَذَرَ الشَّفِیقِ النَّاصِحِ وَ الْمُجِدِّ الْکَادحِ. وَ اعْتَبرُوا بمَا قَدْ رَأَیْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَکُمْ، قَدْ تَزَایَلَتْ أَوْصَالُهُمْ وَ زَالَتْ أَبْصَارُهُمْ وَ أَسْمَاعُهُمْ، وَ ذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَ عِزُّهُمْ، وَ انْقَطَعَ سُرُورُهُمْ وَ نَعِیمُهُمْ، فَبُدِّلُوا بقُرْب الْأَوْلَاد فَقْدَهَا وَ بصُحْبَةِ الْأَزْوَاجِ مُفَارَقَتَهَا، لَا یَتَفَاخَرُونَ وَ لَا یَتَنَاسَلُونَ وَ لَا یَتَزَاوَرُونَ وَ لَا یَتَحَاوَرُونَ. فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللَّهِ، حَذَرَ الْغَالِب لِنَفْسهِ، الْمَانِعِ لِشَهْوَتِهِ، النَّاظِرِ بعَقْلِهِ، فَإِنَّ الْأَمْرَ وَاضِحٌ وَ الْعَلَمَ قَائِمٌ وَ الطَّرِیقَ جَدَدٌ وَ السَّبیلَ قَصْد.[/hadith]
پس از این به وعظ و اندرز می پردازد و نخست به تقوا و فرمانبرداری از خداوند سفارش می کند، واژه «نجات» را بطور مجاز بر تقوا اطلاق فرموده و این از باب گذاردن اسم مسبّب بر سبب مادّی آن است که موجب حصول آمادگی برای رستگاری از عذاب روز قیامت است، گفته شده که نجات به معنای شتر ماده است که سبب خلاصی و رهایی می شود، و آن را بطور استعاره بر واژه «طاعت» (فرمانبرداری) اطلاق کرده اند زیرا طاعت مانند مرکبی است که مطیع به وسیله آن از هلاکت رهایی می یابد، واژه «منجاة» به معنای محلّ است، زیرا تقوا همیشه مایه و محلّ رستگاری است. ضمیر فعلهای «رغّب و رهّب» به خداوند برگشت دارد، یعنی مردم را کاملا از عذابهای خود ترسانید، و به ثوابهای خود ترغیب کرد و این را به کمال رسانید، و دنیا را به گونه ای که موجب اعراض از آن می شود توصیف فرمود.
دیگر بار امام (ع) دستور می دهد که از زینتهای دنیا اعراض کنند و در باره علّت ضرورت این امر و محاسن آن می فرماید در راهی که انسان به سوی آخرت می پیماید اینها جز مدّت اندکی همراه او نیست، و منظور آن بزرگوار از اعراض، انصراف قلبی است و این همان زهد حقیقی است، و این که فرموده است مدّت اندکی با شما خواهند بود و نگفته است اصلا با شما نخواهند بود برای این است که سالکان راه خدا ناگزیر چیزی از آن را به همراه خواهند برد، و این در باره کسی از آنهاست که به قصد تحصیل آخرت، مکنت و ثروتی در دنیا به دست آورده باشد لیکن آن مقدار مال و منالی که دولتمندان و متنعّمان در دنیا به دست می آورند، اگر هم مقصودشان وصول به مراتب قرب إلهی باشد بهره آنها اندک، و در عین حال در غایت خطر بوده و در هر حرکت و جنبش در معرض لغزش و سقوط می باشند.
بر خلاف اهل زهد که از متاع دنیا به مقدار ضرورت و نیاز بدن اکتفا، و بدین نحو زندگی خود را سپری کرده اند، شاید هم مراد از آن اندکی که آنان را همراهی خواهد کرد کفن و نظایر آن باشد، این که دنیا نزدیکترین سرا به خشم خداوند و دورترین محلّ به سرای طاعت اوست برای این است که تمایلات انسان در دنیا متوجّه لهو و لعب و بهره برداری از زخارف و زر و زیور آن است، و اینها بیشتر از این که در راه رضای خداوند مورد استفاده قرار گیرند موجب خشم و غضب پروردگار می شوند.
فرموده است: «فغضّوا...»:
یعنی با توجّه به این احوال برای دنیا غم و اندوه نخورید، و خود را بدان سرگرم نسازید زیرا تردیدی نیست که از آن جدا خواهید شد و برای چیزی که پایدار نیست غم و اندوه روا نیست.
پس از این امام (ع) مردم را از گرایش به دنیا بر حذر داشته و تذکّر می دهد مانند آن کس که نسبت به خود مهربان و خیراندیش و جدّی و کوشا باشد از آن پرهیز داشته باشید، و سپس گوشزد می کند که از مشاهده پایان حال و زوال آثار ملّتهای گذشته عبرت گیرید، که اینک پیوند اعضای آنها گسسته و چشمها و گوشهایشان از میان رفته، و اوضاع خوب آنها در دنیا به بدی و سختی مبدّل گشته و دیگر احوالی که بر آنها وارد شده و آن حضرت آنها را بر شمرده است. سپس تأکید می کند همچون کسی که بر نفس امّاره چیره و عنان آن را در دست داشته و به دیده خرد زشتی و پستی شهوات را بنگرد و مانع زیاده روی و تجاوز آنها از مرز عفّت گردد از آلودگیها و نارواییهای دنیا بپرهیزند، زیرا برای کسی که عبرت گیرد و به دیده بصیرت بنگرد، مسأله دنیا و آخرت روشن است، و علم دین که راهنمای به سوی حقّ است بر پا و برقرار، و راه خدا هموار و مستقیم و کوتاه است یعنی امر بر شما پوشیده و مبهم نیست.