[hadith]ذمّ البدعة:

وَ مَا أُحْدثَتْ بدْعَةٌ إِلَّا تُرِکَ بهَا سُنَّةٌ، فَاتَّقُوا الْبدَعَ وَ الْزَمُوا الْمَهْیَعَ؛ إِنَّ عَوَازمَ الْأُمُورِ أَفْضَلُهَا، وَ إِنَّ [مُحْدَثَاتِهَا] مُحْدثَاتِهَا شرَارُهَا.[/hadith]

پیام امام امیرالمؤمنین علیه‏ السلام، ج‏5، ص: 640-637

با ظهور بدعتها سنتها از میان می رود:

این بخش از کلام امام (علیه السلام) ناظر به مسأله مهمی است و آن قبح و زشتی بدعتهاست، و با توجه به این که ارتباط روشنی میان این بخش و بخش سابق دیده نمی شود، به نظر می رسد که در میان این دو، بخشهایی به وسیله مرحوم «سیّد رضی» حذف شده است.

برای روشن شدن محتوای این بخش لازم است قبلاً واژه «بدعت» را در لغت و شرع تفسیر کنیم :

«بدعت» در لغت به معنی هرگونه نو آوری است که طبعاً می تواند چیز خوب یا بدی باشد، و به گفته ارباب لغت : «الْبدْعَةُ إنْشَاءُ أَمْر عَلَی غَیْر مِثَال سَابق; بدعت آن است که چیز نو و بی سابقه ای را ایجاد کند». ولی در میان فقها و علمای اسلام ـ همان طور که در شرح خطبه هفدهم هم گفتیم ـ به معنی افزودن یا کاستن چیزی از دین است بدون آن که دلیل معتبری داشته باشد، و از آن جا که تعلیمات و احکام اسلام، جاودانه است و از طریق وحی نازل شده است، هر بدعتی، گناه بزرگی محسوب می شود و تمام انشعابها و اختلافها و انحرافاتی که در امت اسلامی بوجود آمده، از ناحیه بدعتهاست. با توجه به این نکته به شرح کلام امام (علیه السلام) باز می گردیم :

می فرماید : «هیچ بدعتی ایجاد نشد، مگر این که سنّتی با آن متروک گشت» (وَمَا أُحْدثَتْ بدْعَةٌ إلاَّ تُرِکَ بهَا سُنَّةٌ).

و در ادامه این سخن می افزاید : «بنابراین از بدعتها بپرهیزید و راه راست و روشن را رها نکنید; چرا که سنتهای ریشه دار پیشین (اسلام)، برترین امور است، و بدعتها بدترین کارهاست !» (فَاتَّقُوا الْبدَعَ، والْزَمُوا الْمَهْیَعَ، إنَّ عَوَازمَ الاُْمُورِ أَفْضَلُهَا، وَإنَّ مُحْدثَاتِهَا(1) شرَارُهَا).

از آنچه در بالا گفته شد این واقعیت آشکار گشت که چگونه هرگاه بدعتی گذارده شود، سنّتی ترک می شود، و چگونه بدعتها بدترین امور است; زیرا اگر به افراد اجازه داده شود که هر کدام با سلیقه و فکر ناقص خود چیزی را بر دین بیفزاید یا چیزی از آن را کم کند، در یک مدّت کوتاه، حقایق و احکام دین دگرگون می شود، و اصالت و اعتبار خودرا از دست می دهد، و یک مشت افکار و خیالات واهی جای تعلیمات اصیل دین را می گیرد، و سرابها جای چشمه های زلال آب خواهد نشست.

نوآوریها اگر از طریق دقت و تحقیق بیشتر در ادلّه احکام شرع باشد و حقایق تازه ای به کمک کتاب و سنّت و دلیل قاطع عقل کشف شود، نه تنها بدعت نیست بلکه سبب شکوفایی و بالندگی آیین خداست، و به تعبیر دیگر : کشف، چیز تازه ای است و إلاَّ مکشوف، در آیین خدا از قبل بوده است. ولی اگر ذوق و سلیقه های شخصی و استحسانات ظنّی پایه و اساس نوآوریهای دینی باشد، جز گمراهی و ضلالت و مسخ شدن چهره دین نتیجه ای نخواهد داشت.

از آنچه در بالا گفته شد روشن می شود تفسیری که جمعی از شارحان نهج البلاغه برای جمله های بالا ذکر کرده اند و گفته اند : «هر بدعتی گزارده شود خلاف دستور پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) است، که بدعت را تحریم فرموده، پس با بدعت، سنّت ترک می شود». تفسیر درستی نیست، بلکه منظور این است : هر موضوعی در اسلام، حکمی دارد، و هر بدعتی در تعارض با آن حکم الهی است، پس با ظهور بدعتها احکام اصیل متروک می شود.

و نیز روشن شد این که بعضی دیگر از شارحان مانند «ابن ابی الحدید» بدعتها را به خوب و بد تقسیم کرده، و مثلاً نماز تراویح (همان نمازهای نافله شبهای ماه رمضان که در زمان پیامبر (صلی الله علیه وآله) مردم به صورت فرادا انجام می دادند و «عمر»، بدعت جماعت را در آن گذاشت) را جزو بدعتهای خوب می شمرد، اشتباه بزرگی است، چرا که با این بدعت، سنّتی ترک شد و آن سنّت فرادا خواندن نمازهای مستحبی است. بنابراین ما هیچ بدعت خوبی نداریم و معنی بدعت خوب این است که بگوییم شکستن سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله) گاهی خوب است و گاهی بد.

و نیز روشن شد این که بعضی از دانشمندان برای بدعت، احکام خمسه قائل شده اند، بعضی از بدعتها را واجب و بعضی را حرام دانسته اند، در واقع به سراغ معنی لغوی بدعت رفته اند، نه معنی شرعی آن که افزودن یا کاستن چیزی از احکام دین است، و به همین جهت در حدیث معروفی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)می خوانیم : «اَلا وَ کُلُّ بدْعَة ضَلاَلَةٌ، اَلا وَ کُلُّ ضَلاَلَة فی النَّارِ; آگاه باشید هر بدعتی، گمراهی است، و هر گمراهی، در آتش دوزخ خواهد بود»(2).

شرح بیشتر در زمینه معنی بدعت و بدعت گذار را در جلد اوّل صفحه 576 ذیل خطبه هفده مطالعه بفرمایید.


پی نوشت:

  1. در نسخه معروف «صبحی صالح» «محدثات» با کسر دال آمده که معنی اسم فاعلی دارد در حالی که تقریباً در همه نسخ دیگر «محدثات» با فتح دال به معنی حادث شده آمده است و صحیح همین است.

  2. امالی مفید، صفحه 188. شبیه همین معنا با کمی تفاوت در منابع اهل سنّت نیز آمده است (الموسوعه الفقهیه ـ الکویتیه ـ جلد 8 صفحه 24).