[hadith]إِنَّ أَفْضَلَ النَّاس عِنْدَ اللَّهِ مَنْ کَانَ الْعَمَلُ بالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَیْهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ کَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَیْهِ فَائِدَةً وَ زَادَهُ. فَأَیْنَ یُتَاهُ بکُمْ وَ مِنْ أَیْنَ أُتِیتُمْ، اسْتَعِدُّوا لِلْمَسیرِ إِلَی قَوْمٍ حَیَارَی عَنِ الْحَقِّ لَا یُبْصِرُونَهُ وَ مُوزَعِینَ بالْجَوْرِ لَا یَعْدلُونَ [عَنْهُ] بهِ، جُفَاةٍ عَنِ الْکِتَاب، نُکُبٍ عَنِ الطَّرِیقِ. مَا أَنْتُمْ بوَثِیقَةٍ یُعْلَقُ بهَا وَ لَا [زَوَافِرَ] زَوَافِرِ عِزٍّ یُعْتَصَمُ إِلَیْهَا، لَبئْسَ [حُشَاشُ] حُشَّاشُ نَارِ الْحَرْب أَنْتُمْ؛ أُفٍّ لَکُمْ، لَقَدْ لَقِیتُ مِنْکُمْ بَرْحاً یَوْماً أُنَادیکُمْ وَ یَوْماً أُنَاجِیکُمْ، فَلَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ النِّدَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ النَّجَاءِ.[/hadith]
فرموده است: «إنّ أفضل النّاس... و زاده»،
منظور امام (ع) در این بیان این است که مردم را به سوی حقّ به کشاند، و آنان را به حرکت در این راه تشویق کند، هر چند اتّخاذ این رویّه برای آنان مستلزم نتایج و آثاری باشد که ذکر فرموده است. همچنین آنان را از باطل پرهیز دهد اگر چه دوری جستن از آن مایه زیان و غم و اندوه آنان باشد، از این رو گوشزد فرموده است که پیروی از این شیوه در نزد خداوند افضل و برتر است. «من الباطل» جار و مجرور است و متعلّق به «احبّ الیه» می باشد.
فرموده است: «و إن نقصه و کرثه»،
یعنی: هر چند اختیار حقّ برای او مایه نقصان و رنج و اندوه باشد، این عبارت به صورت جمله معترضه آمده است، صدق این گفتار روشن است، زیرا کسی که حقّ را برگزیده و به باطل پشت پا زده از همه پرهیزگارتر است و کسی که پرهیزگارتر است در نزد خداوند افضل است، چنان که فرموده است: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ».
فرموده است: «فأین یتاه بکم»،
منظور این است که سرگشتگی و بیراهه روی شما به چه منظوری است، و اشاره است که این تحیّر و سرگردانی از دیگران به آنها رسیده است، و «من أین أتیتم» یعنی: این شبهه از کجا برای شما حاصل شده است. این پرسش را می توان تجاهل العارف گفت، زیرا امام (ع) آگاه است که این شبهه از کجا بر آنها وارد شده است. سپس به دنبال این توبیخ و نکوهش، آنان را فرمان می دهد که به سوی شام حرکت کنند، و بیان می فرماید که شامیان در عدم شناخت حقّ و ناآگاهی از آن و وادار شدن به انحراف از راه راست مانندی برایشان نیست، و کژ طبعی آنها در فهم کتاب خدا و نقصان درک و عدول آنها از راه قرآن همه اسبابی است که آنان را به باطل گرایش داده و تشویق کرده است.
فرموده است: «ما أنتم بوثیقة مقصود بعروة وثیقة»،
می باشد که به معنای دستگیره یا وسیله استوار و مطمئن است، و این جمله تا آخر خطبه مشعر بر سرزنش آنان و اظهار دلتنگی است، از این که در اجرای اوامر آن بزرگوار کوتاهی می کنند.
فرموده است: «یوما أنادیکم»،
یعنی: یک روز شما را به یاری می خوانم و به کمک می طلبم، و یوما أنا جیکم یعنی: روزی دیگر شما را مورد خشم و سرزنش خود قرار می دهم و از کوتاهی شما باز خواست می کنم.
فرموده است: «فلا أحرار صدق عند النّداء»،
زیرا مردان آزاده دعوت را اجابت و به وعده خود وفا می کنند و شما چنین نیستید، و «لا إخوان ثقة عند النّجاء» برای این که دوست و برادر قابل اعتماد، اگر دچار لغزش شود در آن هنگام که از طرف برادر خود مورد عتاب و سرزنش قرار گیرد، سخن او را می پذیرد و از راه خود باز می گردد، و موقعی که به او نیاز پیدا کند و از او پوزش بخواهد، صفای برادری برگشت می کند، زیرا پیوند برادری محکم است، امّا شما ابدا چنین نیستید.