[hadith]آخرُ الزمان:
وَ ذَلِکَ زَمَانٌ لَا یَنْجُو فِیهِ إِلَّا کُلُّ مُؤْمِنٍ نُوَمَةٍ، إِنْ شَهِدَ لَمْ یُعْرَفْ وَ إِنْ غَابَ لَمْ یُفْتَقَدْ، أُولَئِکَ مَصَابیحُ الْهُدَی وَ أَعْلَامُ السُّرَی، لَیْسُوا بالْمَسَایِیحِ وَ لَا الْمَذَایِیعِ الْبُذُرِ، أُولَئِکَ یَفْتَحُ اللَّهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ وَ یَکْشفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ. أَیُّهَا النَّاسُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ یُکْفَأُ فِیهِ الْإِسْلَامُ کَمَا یُکْفَأُ الْإِنَاءُ بمَا فِیهِ. أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعَاذَکُمْ مِنْ أَنْ یَجُورَ عَلَیْکُمْ وَ لَمْ یُعِذْکُمْ مِنْ أَنْ یَبْتَلِیَکُمْ وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ».
[قال السید الشریف الرضی أما قوله (علیه السلام) «کل مؤمن نومة» فإنما أراد به الخامل الذکر القلیل الشر، و المساییح جمع مسیاح و هو الذی یسیح بین الناس بالفساد و النمائم، و المذاییع جمع مذیاع و هو الذی إذا سمع لغیره بفاحشة أذاعها و نوه بها، و البذر جمع بذور و هو الذی یکثر سفهه و یلغو منطقه].[/hadith]
پیام امام امیرالمؤمنین علیه السلام، ج 4، ص: 429-424
نشانه های آخر الزّمان:
در این بخش - که آخرین بخش این خطبه است - امام(علیه السلام) به وضع آخرالزّمان و به تعبیر دیگر: زمان پر شور و شرّی که قبل از قیام حضرت مهدی(علیه السلام) فرا می رسد اشاره کرده، گاه ویژگی های مؤمنان را در آن زمان شرح می دهد، و گاه وضع اسلام و احکام و قوانین اسلامی را.(1)
می فرماید: «آن (زمان) زمانی است که هیچ کس از فتنه نجات نمی یابد، مگر مؤمنی که بی نام و نشان است! اگر در حضور است، شناخته نمی شود و اگر غایب شود، کسی سراغ او را نمی گیرد!» (وَذلِکَ زَمَانٌ لاَ یَنْجُو فِیهِ إِلاَّ کُلُّ مُؤْمِن نُوَمَة، إِنْ شَهِدَ لَمْ یُعْرَفْ، وَ إِنْ غَابَ لَمْ یُفْتَقَدْ).
درست است که «نُوَمَه» از مادّه «نَوْم» به معنای شخص پر خواب است; ولی روشن است که در اینجا کنایه از افراد گمنام و ناشناخته است; به خصوص اینکه امام(علیه السلام) در جمله های بعد همین توضیح را درباره آنها بیان فرموده است.
بدیهی است در زمان هایی که فساد جامعه را فرا می گیرد و مدیران و سردمداران اجتماع، افراد فاسد و آلوده هستند. افراد مؤمن و با شخصیّت، اگر چهره های شناخته شده ای باشند جبّاران آنها را رها نمی کنند; یا باید تسلیمشان شوند و در ردیف کارگزاران آنها قرار گیرند و یا در صورت مقاومت و امتناع، آنها را از میان برمی دارند. بنابراین، صلاح کار افراد مؤمن و با شخصیّت در این است که گمنام و دور از شهرت زندگی کنند، تا کسی به سراغ آنها نیاید.
در عین حال این گمنامی ظاهری، چیزی از مقام آنها نمی کاهد و نقش معنوی خود را در جامعه خواهند داشت; از این رو امام(علیه السلام) در ادامه سخن می افزاید: «آنها چراغ های هدایت و نشانه هایی برای حرکت در شب های تاریک رهروان راه حقّ اند». (أُولَئِکَ مَصَابیحُ الْهُدَی، وَ أَعْلاَمُ السُّرَی).(2)
گر چه خاموشند، ولی راه و رسم آنها برای افراد آگاه و بیدار سرمشق بزرگی است و به چراغ ها و نشانه هایی می مانند که در مسیر مسافران نصب می شود، تا در شب تاریک راه را گم نکنند و بی راهه نروند.
سپس در توصیف این گروه از مؤمنان می افزاید: «آنها در میان مردم اظهار وجود نمی کنند، و احمقانه و ناآگاهانه به افشای اسرار نمی پردازند». (لَیْسُوا بالْمَسَایِیحِ، وَ لاَ الْمَذَایِیعِ الْبُذُرِ).
مرحوم «سیّد رضی» در ذیل این خطبه - چنانکه خواهد آمد - «مَسَاییح» را به معنای افرادی که در میان مردم به فساد و سخن چینی مشغولند، تفسیر می کند و «مَذَاییع» را به کسانی که شایعات زشت و گناه آلود را پخش می کنند. و «بُذُر» را به معنای افراد نادان و بی منطق ذکر کرده; بنابراین، معنای جمله این می شود که این گروه از مؤمنان نه مفسده جو و فتنه انگیزند و نه مانند سفیهان در پی اشاعه فحشا.
ولی آنچه در بالا ذکر کردیم که منظور از این جمله سیاحت گرانی هستند که در میان مردم سیر می کنند و اظهار وجود می نمایند و ناآگاهانه به افشای اسرار می پردازند، با معنای لغوی و جمله های دیگر خطبه سازگارتر است; چرا که امام(علیه السلام) آنها را به عنوان افراد ناشناخته در جامعه معرّفی می کنند.
در پایان این توصیف چنین می فرماید: «آنها کسانی هستند که خداوند درهای رحمتش را به رویشان می گشاید، و سختی ها و مشکلات را از آنان برطرف می سازد!». (أُولَئِکَ یَفْتَحُ اللهُ لَهُمْ أَبْوَابَ رَحْمَتِهِ، وَ یَکْشفُ عَنْهُمْ ضَرَّاءَ نِقْمَتِهِ).
این تعبیر نشان می دهد که در آن زمان سخت و طوفانی، خداوند عنایتش را از مؤمنان راستین، که هدایتگر دیگرانند بر نمی گیرد و آنان را از شرّ ظالمان، حوادث دوران و مشکلات زمان حفظ می کند.
سپس در ادامه این بحث، امام(علیه السلام) به پیشگویی صریح تر و توضیح بیشتری درباره آن زمان پرداخته، چنین می افزاید: «ای مردم! به زودی زمانی بر شما فرا می رسد که اسلام واژگون می شود، همچون ظرفی که واژگون شود و آنچه در آن است بریزد». (أَیُّهَا النَّاسُ! سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ یُکْفَأُ(3) فِیهِ الإِسْلاَمُ، کَمَا یُکْفَأُ الإِنَاءُ بمَا فِیهِ).
تعبیر به «یُکْفَأُ فِیهِ الإِسْلاَمُ» کنایه لطیفی است از دگرگون شدن همه مفاهیم اسلام و از دست رفتن حقیقت آن; زیرا اسلام تشبیه به ظرفی شده که معارف و قوانین و احکام و اخلاق اسلامی در آن جای گرفته است و همانگونه که ظرف آب را اگر وارونه کنند، هر چه در آن است می ریزد، اسلام هم در آن زمان وارونه می شود و محتوای خود را از دست می دهد و تنها نامی از آن باقی می ماند.
نشانه های چنین زمانی در عصر ما ظاهر شده; بسیاری از مسلمانان تنها به نام آن قناعت کرده اند; نه اثری از اخلاق اسلامی در آن دیده می شود، نه تقوای الهی، نه توکّل بر پروردگار! نه آشنا به معارف قرآنند و نه آگاه از حقایق سنّت; در میان شهوات غوطه ورند و جز مال و مقام و لذّات مادّی و شهوات حیوانی چیزی را به رسمیّت نمی شناسند.
یکی از عوامل مهمّ این بدبختی «تفسیر رأی» و قرائت های دروغین و انحرافی از اسلام است; کسانی برای فریب خود، یا دیگران، با تفسیرهای نادرست از حقایق مسلّم اسلام، آنها را با هوا و هوس های خویش تطبیق می دهند و در نتیجه، اسلام به شکل قطعه مومی می شود در دست آنها، که به هر شکل بخواهند آن را در می آورند! و سرانجام، اسلام از دیدگاه آنها مجموعه ای از هوا و هوس های سرکش می شود.
در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) خطاب به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می خوانیم: «یَسْتَحِلُّونَ حَرَامَهُ بالشُّبُهَاتِ الْکَاذبَةِ، وَ الأَهْواءِ السَّاهِیَةِ; زمانی فرا می رسد که مردم حرام خدا را با شبهات دروغین و هوا و هوس های فراموشی آور، حلال می شمرند!». (4)
در پایان این سخن، به پاسخ سؤال مقدّری می پردازد و آن سؤال این است که چرا خداوند مردم مسلمان را گرفتار این گونه زمان ها و حوادث ناهنجار آن می کند؟ می فرماید: «ای مردم! خداوند به شما تأمین داده که هرگز بر شما ظلم روا ندارد، ولی هرگز تأمین نداده است که شما را آزمایش نکند، حال آن که خداوند متعال (در قرآن) فرموده: «در این ماجرا (ماجرای حضرت نوح) نشانه هایی است (از حق) و ما به یقین، همگان را می آزماییم!». (أَیُّهَا النَّاسُ! إِنَّ اللهَ قَدْ أَعَاذَکُمْ مِنْ أَنْ یَجُورَ عَلَیْکُمْ، وَ لَمْ یُعِذْکُمْ مِنْ أَنْ یَبْتَلِیکُمْ، وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِل: «إِنَّ فی ذلِکَ لآیَات وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ»).(5)
اشاره به اینکه این گونه زمان ها، دوران آزمایش و امتحان مردم است و همه بدون استثنا - از انبیای بزرگ الهی گرفته تا افراد عادی - باید در آزمون بزرگ الهی شرکت کنند! آزمون هایی که گاهی جنبه فردی و گاه جنبه جمعی دارد; مانند آنچه در جمله های بالا که خداوند همگان را در یک آزمون سراسری شرکت می دهد، تا صادقان از کاذبان و مؤمنان از منافقان شناخته شوند.
کلام سیّد رضی:
قال السیّد الشرّیف الرّضی: أَمَّا قَوْلُهُ(علیه السلام): «کُلُّ مُؤْمِن نُوَمَة» فَإِنَّمَا أَرَادَ بهِ الْخَامِلَ الذِّکْرِ، الْقَلِیلَ الشَّرِّ. وَ «الْمَسَایِیحُ» جَمْعُ «مِسْیَاحِ» وَ هُوَ الَّذی یَسیِحُ بَیْنَ النَّاس بالْفِساد وَالنَّمَائِم. وَ «الْمَذَایِیعُ» جَمْعُ «مِذْیَاع» وَ هُؤَ الَّذی إِذَا سَمِعَ لِغَیْرِهِ بفَاحِشَة أَذَاعَهَا، وَ نَوَّهَ بهَا. وَ «الْبُذُرُ» جَمْعُ «بَذُور» وَ هُوَ الَّذی یَکْثُرُ سَفَهُهُ وَ یَلْغُو مَنْطِقُهُ; سیّد شریف رضی می فرماید: «امّا تعبیر آن حضرت «کُلُّ مُؤْمِن نُوَمَة» (هر مؤمن پر خواب) اشاره به افراد گمنام و بی آزار است و «أَلْمَسَایِیح» جمع «مِسْیاح» به معنای کسی است که در بین مردم به نمّامی و شرّ و فساد رفت و آمد دارد. و «أَلْمَذَایِیع» جمع «مِذْیاع» کسی است که چون کار زشتی را بشنود، اشاعه دهد. و «بُذُر» (بر وزن دهل) جمع «بَذُور» (بر وزن قبول) به کسی گفته می شود که بسیار سفیه و بیهوده گو است».
نکته:
سرچشمه های فساد در آخرالزّمان:
در بسیاری از روایات نکوهش هایی از وضع آخرالزّمان می بینیم که معمولا آخرالزّمان را به زمان های نزدیک قیام حضرت مهدی(علیه السلام) تفسیر کرده اند; و در واقع، مفاسدی است که به مضمون «کَمَآ مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» صحنه جهان را فرا می گیرد و دل های مشتاقان را برای پذیرش وجود مهدی(علیه السلام) که مظهر عدل و صلاح است، آماده می سازد.
عواملی که سبب بروز و گسترش فساد در آخر زمان است، بسیار است; از جمله امور زیر است:
1- دور ماندن از تعلیمات انبیا و اوصیا(علیهم السلام).
2- فزونی وسایل فساد و هوسرانی و هواپرستی.
3- گسترش وسایل تبلیغاتی، که اجازه می دهد هر فسادی در گوشه ای از دنیا باشد، به وسیله آنها به همه جای دنیا کشیده شود.
4- فزونی شبهات در مبانی دین و اخلاق، از طریق تفسیر به رأی و قرائات مختلف از معارف دینی و برنامه های عملی و اخلاقی.
5- سلطه حاکمان جبّار و فاسد و مفسد، که هیچ چیز جز منافع مادّی خویش را به رسمیّت نمی شناسد و با سرگرم ساختن مردم - مخصوصاً جوانان - به انواع فساد، راه را برای نیل به مقاصد خود هموار می سازند.
به راستی، دینداری و دین باوری در چنین عصر و زمانهایی بسیار مشکل و طاقت فرساست و در واقع، این دوران، سخت ترین دوران آزمون های الهی برای بندگان است. و هیچ کس جز پاکان و نیکانی که دست توسّل به دامان لطف الهی می زنند، از عهده چنین امتحان طاقت فرسایی بر نمی آیند!
پی نوشت:
-
عدم پیوند معنوی این بخش، با بخش قبل، به خوبی نشان می دهد که مرحوم «سیّد رضی» قسمت هایی از این خطبه را که در میان این دو بخش بوده، حذف کرده است و تعبیر به «منها» نیز شاهد صدق این مدّعاست.
-
«سُری» (بر وزن شما) به معنای راه رفتن در شب است.
-
«یُکفأ» از مادّه «کَفأ» (بر وزن نفع) به معنای واژگون کردن است.
-
نهج البلاغه، خطبه 156.
-
سوره مؤمنون، آیه 30.