[hadith]وَ قَالَ (علیه السلام) فِی کَلَامٍ لَهُ: وَ وَلِیَهُمْ وَالٍ، فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ، حَتَّی ضَرَبَ الدِّینُ بجِرَانِهِ.[/hadith]
امام (ع) فرمود: «وَ وَلِیَهُمْ وَالٍ فَأَقَامَ وَ اسْتَقَامَ حَتَّی ضَرَبَ الدِّینُ بجِرَانِهِ»:
حاکمی فرمانروای مردم شد، پس برپاداشت و پایداری کرد تا دین همچون شتر در حال آسایش سر بر زمین نهاد.
نقل کرده اند که مقصود از فرمانروا، عمر بن خطاب است. و این سخن جزئی از خطبه ای طولانی است که امام (ع) در روزگار خلافت خود ایراد کرده است، و از نزدیکی و خصوصیت خود، و محرم اسرار پیامبر (ص) بودن خود یاد کرده و می گوید: مردم مسلمان پس از پیامبر (ص) با رأی خود مردی از خودشان را برگزیدند و او در عین حال که ضعیف بود ولی با پشتکاری که داشت زمام امر را بر عهده گرفت و دین را استوار ساخت. پس از او حاکمی، فرمانروای مردم شد که امور زندگی و دینی مردم را برپا داشت و با این که دو صفت کجروی و ناتوانی را داشت، سرانجام چون شتری که جلو گردن خود را بر زمین می نهد، توانست بر کار خود مستقر گردد و آن گاه سومی را جایگزین کردند که به هیچ وجه مالک نفس خود نبود، و خویشاوندانش بر او غالب شدند و او را به سمت خواسته های خود کشاندند، چنان که نوزاد گرسنه شتر به دنبال مادر می دود، و پیوسته کار بین او و مردم گاهی دور و گاهی نزدیک می شد، تا این که بر او تاختند و او را از پای در آوردند، سپس به قصد بیعت با من همچون هجوم ملخها رو آوردند. خطبه طولانی است.
«جران»: جلو گردن شتر. «ضربه بجرانه»، به صورت وصف مستعار، کنایه از آرامش و پابرجایی اسلام است همان طوری که شتر بر زمین می خوابد و آرام می گیرد.