اثر قرائت قرآن می فرماید: بعضی ها چون نمی توانند متهجد باشند و بیداری بکشند، ما از راه قرائت قرآن آنها را به سعادت آینده شان متوجه می کنیم. «و قال صلّی الله علیه و آله و سلّم ان القلوب تصدع کما یصدع الحدید فقیل یا رسول الله و ما جلاؤها فقال تلاوة القرآن و ذکر الموت». جهان معاصر، علم بدون اخلاق اگر در کنار علم، اخلاق نباشد، همین وضعیتی می شود که امروز مشاهده می کنید. علم هست؛ ولی اخلاق نیست. در نتیجه، هر کسی کمال خودش را در این می داند که بیشتر بُکُشد! علم حقیقی اما اینها که علم نیستند، علم حقیقی آن چیزی است که غایت خلقت بشر است. علم به اینکه دل های شما بواسطه ی صحبت های متفرقه و غیر مرضی پروردگار در حجاب می رود، گرد و غبار می گیرد، چرک می شود، پرده می گیرد. و العیاذ بالله بخاطر برخوردهای نامشروع این عوارض پیدا می شود. آن وقت، علاج همه ی اینها قرائت قرآن است، قرائت قرآن با تفکر. یک صلوات بفرستید. قرآن در قیامت به صورت جوان در کنار قاری قرآن «تعلموا القرآن فانه یأتی یوم القیامة صاحبه فی صورة شابٍ جمیلٍ شاحِب اللون». یعنی قرآن در روز قیامت به همان صورتی که قاری قرآن سحرها قرآن می خوانده و از خوابش می گذشته است، با چشم خسته، با رنگ پریده، با همان صورت در کنار قاری قرآن حاضر می شود. شیعیان چشم هایشان خسته است این است که حضرت فرمود: «شیعتنا الشاحبون». یعنی بعضی از شیعیان ما روزه می گیرند، بعضی هایشان شب زنده داری می کنند، و نوعاً چشم هایشان خسته است. بشارت های قرآن در قیامت به قاری قرآن پس قرآن را یاد بگیرید که در روز قیامت پیش صاحبش می آید و می گوید: هر جا بروی، من هم می آیم.«و کل تاجرٍ من وراء تجارته و انا لک الیوم من وراء تجارة کل تاجر». یعنی هر کسی به تجارت خود دل خوش کرده است؛ اما من (قرآن) یگانه تجارت تو هستم. «وسیأتیک». قرآن به صورت یک جوان زیباروی ظاهر می شود و خطاب می کند: صبر کن که بزودی کرامت پروردگار نصیب تو خواهد شد. قاری قرآن شاه اهل محشر «فیعطی بتاجٍ فیوضع علی رأسه». یک تاجی می آورند و روی سر این قاری قرآن می گذارند. یعنی این شخص شاه اشخاصی است که در عرصات ظهور به هم رسانیده اند. جوانهای عزیز، خوب گوش بدهید! در ابتدای جوانیِ من، کسی نبود که این حدیث را برای من بخواند؛ ولی من به شما تذکر می دهم و یادآوری می کنم. قرآن راه وسوسه را بر شیطان می بندد این هم یک مشوق برای شما تا بدانید که قرائت قرآن با خون و رگ و پی شما می آمیزد. درباره ی شیطان گفته شده است که«ان الشیطان لیجری من ابن آدم مجری الدم». یعنی شیطان از راه دوران دم وارد خون می شود و قلب را وسوسه می کند. اما این جوانی که قرائت قرآن کرده است وکتاب باری تعالی با خونش ممزوج شده است، شیطان چگونه می تواند او را وسوسه کند؟! باز بخوان و بالا برو! «یعطی الامان بیمینه». به او گفته می شود: تو در امانی. هیچ غصه نخور. آتش جهنم حتی به ذهنت هم خطور نکند. «و الخلد والجنان بیساره». بهشت در سمت چپ توست، باباجان! «و یُکسیٰ حُلَّتین». دو حله و لباس بهشتی به او می پوشانند. «ثم یقال اقرأ وارقه». به اوگفته می شود: همان قرآن هایی که می خواندی، باز بخوان و بالا برو! پروردگار خودش لایتناهی است. جوایزش هم لایتناهی است. پاداش والدین قاری قرآن در قیامت باز کج سلیقگی کن و بگو: بچه ام اگر به مسجد برود؛ درسش می ماند! ای بیچاره! وقتی این قسمت از روایت را گوش دادی، آن وقت می زنی توی سرت! «و یکسیٰ ابواه حُلتین» دو تا حُله و لباس بهشتی هم به پدر و مادر قاری قرآن می پوشانند. باز نگذار پسرت بیاید مسجد! به پدر و مادر این قاری قرآن می گویند: این جزای آن قرآن هایی است که فرزند شما خوانده است. مواقف قیامت «قال رسول الله(ص): ایها الناس انکم فی دار هدنة و انتم علی ظهر سفرٍ و السیر بکم سریع بقَِدرِ بُعد سفرک استعد». برای قیامت پنجاه موقف بیان شده است. در این مواقف از شما سؤال می کنند. درباره ی نمازت، درباره ی معارف اسلامی، درباره ی حج ات. واجب الحجی که داخل در نصاری شد! خدا رحمت کند آقای جاپلقی را که گفت: کسی را نصیحت می کردم که تو واجب الحج هستی و باید به حج بروی! مبادا غفلت بکنی! آن شخص هم امروز و فردا می کرد، تا اینکه مریض شد و من در عالم رؤیا دیدم که دو نفر وارد منزل او شدند و یکی از آن دو نفر گفت که باید یکی از این دو راه را انتخاب بکنی! یا باید داخل نصرانی ها بشوی و یا داخل یهودی ها! بعد آن شخص گفت: نصاری! نصاری! و جان داد. از خواب بیدار شدم و گفتم که فردا بروم و این خواب را برای ایشان تعریف بکنم و به او بگویم که اگر به حج نروی؛ در صف نصاری خواهی بود. غافل از این که همان شب از دنیا رفته است! و صبح جنازه را از در خانه بیرون می آوردند. نفس به من حقه زد! «و قد رأیتم اللیل و النهار و الشمس و القمر یبلیان کل جدید». شما پریروز، پانزده سال داشتی. حالا ببین، مرد شده ای! شب و روز در پی هم می آید. شمس و قمر شما را کهنه می کند. «و یقربان کل بعید». شب و روز اجل شما را نزدیک می کند. نفس، دائم به شما وعده و وعید می دهد که: فردا توبه می کنم! پس فردا توبه می کنم! یک کسی که نوشته های محاسبه اش را بعد از یک سال دوباره مطالعه می کرد، گفت: وقتی دیدم که در این یک سال حتی یک قدم نسبت به سال گذشته ترقی نکرده ام و در همان کلاس سال گذشته هستم، بر سرم زدم! دیدم در مدت این یک سال، نفس به من حقه زده است. وز هر چه غیر اوست تو باید جدا شوی! مقداد بن اسود بلند شد و عرضه داشت: «یا رسول الله ما دارالهدنة؟ فقال: دارُ بلاغٍ و انقطاعٍ». یعنی باید زاد و توشه ات را درست بکنی. همیشه من این شعر را می خوانم: خواهی وصال دوست عمانی در آن بکوش وز هر چه غیر اوست تو باید جدا شوی خدا شاهد است که اگر درست قدم بردارید، همه ی آن علم هایی که انتظارش را می کشید به شما خواهند داد. نترس، باباجان! به قرآن پناه ببرید! «فاذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن». وقتی که شب شما، افق شما تاریک شد، به قرآن پناه ببرید. آی جوانها! من دست به دامن شما هستم! سحرها بلند شوید، تا اذان نگفته اند، قرآن بخوانید و ما را دعا کنید.آره جانم! اوصاف قرآن «فیه مصابیح الهدی». آیا چراغ های هدایت را نمی خواهی؟! آیا نمی خواهی-ان شاء الله- به آن غایت سیر استکمالی ات برسی؟! همه ی اینها در قرآن است. «منار الحکمة، دلیلٌ علی المعرفة». دلیل معرفت در قرآن است. چراغ های هدایت در قرآن است. از دیدن این جوان های جویای دین لذت می برم خدا را قسم می دهم به اباعبدالله(ع) که روز به روز بر توفیقات جوانان ما بیفزاید. شخصی آمد اینجا و به من گفت که از دیدن این جوانها و استقبال اینها از دین لذت می برم. آیا غیر از این است که اینها آمده اند تا خدمت امام زمان(ع) عرضه بدارند که آقاجان! ما قرآن را قائد و رهبر خودمان قرار داده ایم. قرآنی که «خیرُ سبیلٍ» است و در آن چراغ های هدایت است، منازل حکمت است. ما قرآن را در مقابل خودمان قرار داده ایم. آیا غیر از این است؟! چرا انسان از دیدن این جوانها با این چهره های منور که از راههای دور آمده اند، لذت نبرد؟! پروردگارا! تو را به عصمت زهرا(س)بر توفیقات این جوان های ما بیفزا! پروردگارا! همه ما را از آن راه های ضلالت و گمراهی به دور نگاه دار! سخنران آیت الله حق شناس