محور در قوه‌ی قضائیه، قاضی است. بقیه‌ی تشکیلات همه تدارک‌چیِ قاضی‌اند؛ همه در حکم نیروهای ستادی برای صف هستند. صف، قاضی است. آنچه که در عرصه‌ی قضاوت و صحنه‌ی دادگاه اتفاق می‌افتد، آن چیزی است که به ما نشان می‌دهد که: «الثمرة تنبأ عن الشجرة»یعنی نشان می‌دهد پشت سر این صف و پشت سر این جبهه‌ی مقدم، وضع چگونه است. کاری کنید که عرصه‌ی دادگاه، عرصه‌ی عدالت شود. البته شکی نیست که باز هم عده‌یی ناراضی خواهند بود، ولی این مناط نیست؛ چون حتّی آن کسانی هم که ناراضی خواهند بود، باید بدانند که فرمود: «فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق»(1) عدل گشایش است برای همه، حتّی برای محکوم. اگر کسی که با میزان و با شاخص عدالت محکوم شده است، این محکومیت برایش سخت بیاید، بداند که اگر این شاخص بر روی ظلم تکیه کند، برای او سخت‌تر است؛ زیرا ممکن است در دادگاه ظلم، او کامیاب شود، اما در صد مرحله‌ی دیگر زندگانی، خطر بی‌عدالتی گریبانش را خواهد گرفت. باید عدالت اجرا شود و تحت تأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوان‌سالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوان‌سالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل می‌کند، مضر است. باید دیوان‌سالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل.