• تاریخ: 1372/09/24

    بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و طلاب

امروز، در نظامهای ساخته و پرداخته‏ی فرهنگ غرب چه در خود منطقه‏ی جغرافیایی غرب، چه در جاهای دیگر دنیا در بخش ابزار و وسایل زندگی تا آنجا پیشرفت کرده‏اند که به کرات آسمانی رسیده‏اند. این از لحاظ علمی، انصافاً فوق‏العاده است. این را که دیگر نمی‏شود منکر شد. فرض بفرمایید به آسمانها بروند و دوربینهای تلسکوپ را در آنجا تعمیر کنند. این، پیشرفت عظیمی برای بشر است. اما اگر از نظر جهت‏گیری زندگی، بینشی که انسان به آن احتیاج دارد، نباشد، اصلًا این ابزار برای بشر هم لازم نیست؛ بلکه مضرّ است. انسانِ امروز، از این نظر عقب مانده است. دستش خالی است. معنویّت در دنیا نیست. جهت‏گیری درست، نیست. برای همین است که دنیا پر از ظلم و جور است. افسوس که بعضی، مطلبی به این وضوح را نمی‏فهمند! مگر این دنیا مال بشر نیست؟! مگر این علم و پیشرفت برای این نیست که انسان از آن‏ها استفاده کند؟! وقتی ما می‏بینیم در دنیا وضعی است که اکثر انسانها، روز به روز بدبخت‏تر می‏شوند و عدّه‏ای با همان ابزار پیشرفتهای علمی که مال انسان است، بر انسانیّت این‏گونه فشار می‏آورند، این کافی نیست که کسی بفهمد یک بال انسانیّت شکسته و افتاده است؟!این، بال معنویّت است. اگر ما هم در جامعه‏ی خودمان، جنبه‏ی معنوی را ندیده بگیریم؛ آن را حذف نماییم، یا کوشش کنیم از صحنه خارجش کنیم، همین خواهد شد. از وقتی‏که ترشّحات و نشانه‏ها و طلیعه‏های فرهنگ غرب، به صورت قصّه و نقشه نه به صورت طبیعی و آنچه که لازمه‏ی زندگی عمومی بشر باشد به کشور ما سرازیر شد از اواخر سلطنت ناصر الدّین شاه مبارزه با دین و تلاش برای منزوی کردن دین هم شروع شد. البته عدّه‏ای، این‏ها را از زمان رضا خان می‏دانند و مربوط به سلاطین قاجار نمی‏دانند. اما این، یک واقعیّت است. منزوی کردن علمای دین؛ منزوی کردن دین؛ سعی در استخدام نیروهایی برای مقاصد خبیث که شروع شود، جامعه، جامعه‏ای خواهد شد که از لحاظ وسایل و ابزار زندگی که ما به آن می‏گوییم: دنیا؛ یعنی همان‏که در علوم امروز، علوم دانشگاهی نامیده می‏شود پیشرفت می‏کند. اما آن جامعه، یک جهتش ناقص است و آن، جنبه‏ی معنوی است.حالا یک‏وقت است که جامعه‏ای در جنبه‏ی علومِ مربوط به ابزار زندگی پیشرفتی دارد. مثل جوامع غربی. امّا یک‏وقت در همان هم پیشرفت ندارد. مثل بسیاری از جوامع تابع غرب که معنویّت را حذف کردند، مادیّت را هم نتوانستند جلب کنند! مثل وضع زندگی خود ما در دوران حکومت پهلوی‏ها: معنویت را طرد کردیم، مادیّت را هم نتوانستیم به شکل مدرن و جدید و علمی و واقعی‏اش به داخل کشور بیاوریم. یعنی «خسر الدّنیا و الآخرة» شدیم!آن طرف قضیه هم، همین‏طور است. یعنی اگر جامعه‏ای، فقط به جنبه‏های معنوی بپردازد و از علوم غافل بماند؛ از پیشرفت‏ علمی، از کشفیّات علمی، از نوآوریهای علمی، از تحصیل علم‏ میان فرزندان میهن، از ساختن انسان‏هایی که بتوانند زندگی را به شکل متناسب با نیازهای بشر درآورند با سهولت و سرعتی که امروز دنیا طلب می‏کند و نیازمند آن است غافل بماند، باز یک بال دیگرش شکسته است. خیال نکنید که اسلام طرف‏دار این است که همه چیز منحصر بشود در مسائل روحی و معنوی و نظر به مادیّات نباشد! نه! این انحراف، همان اندازه بزرگ است که آن انحرافِ اوّل. اسلام، انزوا از دنیا و زندگی را، به صورتی بسیار روشن رد کرده است.