این روز [روز ولادت پیامبر(صلی الله علیه و آله)] برای مسلمانان، یک روز بسیار پربرکت است؛ همچنانی که در آن روزی که این وجود مقدس قدم به این عالم نهاد، نوری بود در دل ظلمات متراکم؛ «ظلمات بعضها فوق بعض».(1) امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در تشریح آن روزها و آن اوضاع و آن وضع تیرهی بشریت در آن هنگام میفرماید: «و الدّنیا کاسفة النّور ظاهرة الغرور».(2) نور انسانیت از دل مردم و از دل جوامع زدوده شده بود؛ نه فقط در محیط عربستان، بلکه حتّی در دل امپراتوریهای بزرگ و حکومتهای متمدن آن زمان؛ یعنی دولت ایران باستان و روم قدیم. غرور و خطای در فهم حقیقت، در همهی انحاء زندگی بشر ظاهر و آشکار بود. انسانها راه را نمیشناختند، هدف را نمیشناختند. البته مؤمنینی هم در آن وقت بودند که راه درست را میرفتند. این به معنای این نیست که همهی آحاد بشر در آن روز گناهکار و خطاکار بودند؛ اما وضعیت عمومی دنیا این بود. چهرهی عمومی عالم، چهرهی ظلمت بود؛ چهرهی ظلم بود؛ چهرهی فراموششدگی همهی نشانههای انسانیت بود. در یک چنین وضعیتی، نور وجود پیغمبر به ارادهی حقِ عزیز متعال به تابش درآمد. این برای تاریخ بشر یک روز فراموش نشدنی است. یادآوری آن به معنای این نیست که ما بخواهیم اثر آن را در عالم تجدید کنیم. چه ما بخواهیم، چه نخواهیم، این حادثه، این پدیدهی عجیب و عظیم، اثر خودش را در تاریخ بشر گذاشته است. اگر در دنیا نامی از شرافتهای انسانی، فضیلتهای اخلاقی و برجستگیهای وجود انسان دیده میشود، به خاطر همین وجود مبارک است؛ به خاطر همین بعثت است که کمال همهی بعثتها و جامع همهی فضیلتهای پیامبران است.
ولادت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، تابش نوری در دل ظلمات
بیانات
آیتالله سیدعلی خامنهای
مطالب مرتبط
بیانات
بیانات در دیدار جمعی از مردم و مسئولان نظامهفدهم ربیعالاول ۱۴۳۱بسماللَّهالرّحمنالرّحیم تبریک عرض میکنیم این عید سعید را به همهی حضار محترم و میهمانان عزیز و به همهی ملت بزرگ ایران؛ همچنین تبریک عرض میکنیم به همهی مسلمین عالم، امت بزرگ اسلامی و به همهی حقجویان و آزادیخواهان عالم.
روایت
(این خطبه طبق نقل برخی از شارحان در شهر کوفه ایراد شد). **وصف روزگاران بعثت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم:**خدا پیامبر اسلام را هنگامی مبعوث فرمود که از زمان بعثت پیامبران پیشین مدّت ها گذشته، و ملّت ها در خواب عمیقی فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج یافته بود. آتش جنگ همه جا زبانه می کشید و دنیا، بی نور و پر از مکر و فریب گشته بود. برگ های درخت زندگی به زردی گراییده و از میوه آن خبری نبود، آب حیات فروخشکیده و نشانه های هدایت کهنه و ویران شده بود. پرچم های هلاکت و گمراهی آشکار و دنیا با قیافه زشتی به مردم می نگریست، و با چهره ای عبوس و غم آلود با اهل دنیا روب