• تاریخ: 1388/05/05

    بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر

ما به یک قولِ متعارفِ معمولی از سوی آدمی که کار بدی از او ندیده‏ایم، اعتماد می‏کنیم؛ قرضی از او می‏خواهیم، کاری دست او داریم، او به ما وعده می‏کند که بسیار خوب، من این کار را برای شما انجام می‏دهم. ما معمولًا اعتماد می‏کنیم، راه می‏افتیم مقدمات کار را فراهم می‏کنیم، در حالی که او یک انسانی بیش نیست؛ ممکن است پشیمان بشود، ممکن است کسی بیاید رأی او را بزند، ممکن است فراموش کند، ممکن است آن امکانی که به وسیله‏ی او می‏خواست به ما کمک بکند، از دستش برود؛ ده جور یا ده‏ها جور احتمال تخلف این وعده هست، لیکن ما اعتماد می‏کنیم. خوب، خدای متعال چقدر وعده کرده است به مؤمنین؛ وعده‏ی نصرت، وعده‏ی هدایت، وعده‏ی تعلیم؛ «و اتّقوا اللَّه و یعلّمکم اللَّه»، وعده‏ی حفظ و صیانت، وعده‏ی کمک در امور دنیا؛ این همه خدای متعال به ما وعده کرده. البته این وعده‏ها مطلق نیست؛ شروطی دارد، شروطش هم خیلی شروط دشواری نیست، از دست ماها برمی‏آید. دلیلش هم این است که جاهائی که به این شروط عمل کردیم، خدای متعال به ما کمک کرد؛ نمونه‏اش جنگ تحمیلی. شما جوانهائی که دوران جنگ تحمیلی را درک نکردید، بدانید؛ آن روزی که جنگ تحمیلی شروع شد، همه‏ی صاحبنظران، همه‏ی تحلیلگران، همه‏ی نخبگان به طور قاطع می‏گفتند صدام در این جنگ پیروز است و ایران شکست‏خورده است؛ جز یک عده‏ی معدودی، آن کسانی که به نگاه اسلامی و ایمانی اعتقاد داشتند- نگاه امام به حوادث- آن‏ها نه، آن‏ها در دلشان امیدی بود؛ حالا کم یا زیاد؛ بعضی کورسوی امیدی بود، بعضی نه، دلشان روشن بود.