درباره‌ی هفته‌ی دفاع مقدّس - که در آستانه‌ی آن هستیم - لازم می‌دانم مطلبی را مطرح کنم و آن این است که اسلام پیروان خود را به عبرت گرفتن عادت می‌دهد. در قرآن آیات متعدّدی این نکته را متذکر می‌شوند: «انّ فی ذلک لعبرة»(1)، «فاعتبروا یا اولی‌الابصار»(2) و ... این یک درس زندگی است و فقط به معنای این نیست که انسان بتواند با این درس، معاش خود و حیات چند روزه را اصلاح کند و سامان بخشد. درس زندگی یعنی انسان بتواند با این درس هم حیاتِ این نشئه و هم - بالاتر از آن - حیات نشئه‌ی بعد را آباد کند؛ چون اصل آن جاست. تا چشم بر هم بزنید، همه چیز تمام شده است. مهم آن نشئه است که از لحظه‌ی وفات و خروج از این عالم تا قیام قیامت، انسان دچار آن است و زندگی توأم با سعادت یا شقاوت و خوشی یا ناخوشی را مشاهده می‌کند. انسان برای خوشیِ یک لحظه‌ی این دنیا چقدر زحمت می‌کشد؟ باید برای خوشی ابد خیلی تلاش کند. همه‌ی اینها با «عبرت» قابل تأمین است و به همین خاطر در قرآن این همه تأکید شده است که عبرت بگیرید.
این جمله‌ی نهج‌البلاغه خیلی مهمّ است که: «انّ من صرّحت له العبُر عمّا بین یدیه من المَثُلات»؛ هر که بتواند رنجها و بلاها و حوادث و سختیها را به چشم عبرت ببیند: «حجزته التّقوی عن تقحم الشُّبهات»(3)؛ آن قدر از بدی و زشتی و چیزهایی که انسان را دچار بدبختی و نابسامانی می‌کند، رویگردان می‌شود که حتّی از شبهه‌های آن هم اجتناب خواهد کرد؛ چه رسد به خود آن.
این جنگ هشت ساله با مقدّمات و مؤخّراتش که تا امروز هم ادامه دارد، یکی از آن صحنه‌های عبرت است. به این صحنه‌ی عبرت نگاه کنیم. قبل از انقلاب، زندگی مردم ایران هم خودش یک صحنه‌ی عبرت بود که آن صحنه امروز هم در نقاطی از دنیا وجود دارد: حکومتهایی فاسد، مردمی گرفتار، دنیا و آخرتی فنا شده، دستی گشاده از سوی دشمنان و بدخواهان و لاشخورهای بین المللی در زندگی یک ملت و آفاقی بسته و تیره و تار برای انسانهایی که در آن‌جا زندگی می‌کنند و نه دنیا دارند و نه آخرت! قبل از انقلاب وضعیت ما این گونه بود و امروز هم در دنیا بعضی از کشورها این طورند. از آن عبرت، ملت ایران خوب استفاده کرد. یکی از این استفاده‌ها، همان ایستادگی در میدان جنگ هشت ساله بود.