• تاریخ: 1388/07/02

    بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

حضور هشتاد و پنج درصدی مردم، یک چیز امیدبخشی است، یک چیز مهمی است؛ همانطور که عرض کردیم، سی سال بعد از یک انقلاب، مردم کشور بیایند به نظام برآمده‏ی این انقلاب یک چنین آراء وسیعی را تقدیم بکنند، این جز اعتماد به این نظام و دل بستن به این نظام، معنای دیگری ندارد؛ و این اتفاق افتاد. یا رئیس‏جمهوری را با این رأی بالا انتخاب بکنند، این یک چیز بی‏سابقه است. این اتفاق افتاد؛ این کار در کشور شد. این خیلی نقطه‏ی قوت مهمی است. سعی شد این نقطه‏ی قوت را تبدیل کنند به نقطه‏ی ضعف؛ این مایه‏ی امید را تبدیل کنند به مایه‏ی تردید، مایه‏ی یأس. این کار خصمانه‏ای است. در کشور، مایه‏های امید فراوان است؛ زیرساخت‏های کشور، امروز زیرساخت‏های بسیار مستحکمی است؛ کارهای مهمی در طول این سالها انجام گرفته و امروز کشور آماده‏ی یک حرکت جهش‏وار به جلوست. پیشرفتهای علمی، امروز خیلی چشم‏نواز و چشمگیر است؛ به طوری که دیگران- دانشمندان کشورهای دیگر، آن‏هائی که انگیزه‏ی سیاسی ندارند- اعتراف می‏کنند؛ که یک نمونه‏اش را دیشب توی تلویزیون دیدید. در مورد همین سلولهای بنیادی، اعتراف کردند که باور نمی‏کردند در ایران این حدّ پیشرفت وجود داشته باشد. می‏گوید: من پارسال هم در این کنفرانس علمی شرکت کردم، امسال هم شرکت کردم؛ امسال تا پارسال تفاوت زیادی به وجود آمده، پیشرفت زیادی شده! این یک نمونه‏اش است؛ ده‏ها نمونه از این قبیل داریم که این‏ها پیشرفتهای علمی است؛ مایه‏های امید است. خود تجربه‏ی سی‏ساله- سی سال تجربه پشت سر ماست؛ در اختیار ماست- نسل جوانِ پرانرژی و تحصیل‏کرده‏ای در وسط میدان است؛ این‏ها همه مایه‏های امید و نقاط قوت است. نسل جوانی که هم تحصیل‏کرده است، هم اعتماد به نفس دارد، هم احساس می‏کند که می‏تواند کشور خودش را پیش ببرد. ما یک سند چشم‏انداز داریم که تا سال 1404، مشخص کرده که خط ما از لحاظ پیشرفتهای کشوری و مادی کجاست؛ خیلی چیز مهمی است. معلوم کردیم که به کجا باید برسیم و از چه طریقی باید حرکت بکنیم. این‏ها عوامل امید است، این‏ها نقطه‏های قوت است. می‏خواهند این‏ها را به موجبات یأس تبدیل کنند؛ راجع به سند چشم‏انداز صحبت بشود، می‏گویند آقا به این سند توجهی نشده؛ راجع به پیشرفتهای علمی بحث بشود، می‏گویند این‏ها خیلی اهمیتی ندارد؛ راجع به انتخابات بحث بشود، این شبهه‏ها و خدشه‏ها را پیش می‏آورند؛ راجع به جوانها صحبت بشود، اشاره می‏کنند به تخلف چند تا جوان در یک‏طرفی! یعنی همه‏ی این نقاط مثبت، این قله‏های برجسته‏ای که همه‏اش امیدافزا هست، این‏ها را سعی می‏کنند در چشمها کم‏رنگ کنند. متقابلًا نقاط ضعف کوچکی که حتماً وجود دارد، بزرگ کنند یا نقاط ضعف را- نمی‏گوئیم هم کوچک، نقاط ضعفی وجود دارد- بزرگ‏نمائی کنند؛ چند برابرِ آنچه که هست، این نقاط ضعف را نشان بدهند؛ سیاه‏نمائی کنند؛ تلقی‏های بدبینانه‏ی نسبت به نظام را گسترش بدهند. می‏بینید دیگر؛ به‏زور می‏خواهند این یأس را به جامعه القاء کنند. وقتی یأس وارد جامعه شد، جامعه از پویائی خواهد افتاد؛ افراد مبتکر، افراد نخبه، افراد جوان و پُر نشاط منزوی می‏شوند، کناره‏گیری می‏کنند، دست و دلشان به کار نمی‏رود، مشارکتها کم می‏شود، پویائی جامعه از دست می‏رود. این یکی از خطوط کاری دشمن است؛ مرتباً القای بن‏بست کردن. شما اگر ببینید این تبلیغات رادیوها را- حالا امروز رادیوها دیگر نیست. یک‏وقتی می‏گفتیم ده‏ها رادیو، امروز مسئله‏ی هزارهاست؛ رادیو هست، تلویزیون هست، این وسائل اینترنتی هست- به طور دائم از مراکز مشخصی، مرتباً القای بن‏بست، القای بحران، القای سیاه بودن وضعیت می‏شود؛ هر مقداری که بگیرد، هر مقداری که مستمع و شنونده پیدا بکند و باورپذیر باشد برای آن‏ها؛ دارند در این زمینه کار می‏کنند. این یکی از خطوط کاری دشمن است.