محبت امیرالمؤمنین خیلی باارزش است. در روایت است که هرکسی محبت کسی در دل اوست، در قیامت با او محشور میشود.(1) محبت خیلی حائز اهمیت است. اما محبتِ به تنهائی کافی نیست؛ تبعیت و پیروی کردن لازم است. ما که در دنیا به نام شیعه معروف هستیم، شیعه را اینجور معنا کرده‌ایم: «الشّیعة من شایع علیّا» باید دنبال او حرکت کنیم و هدفهای او را دنبال کنیم. معلوم است که ما با همه‌ی تلاش خود به رتبه‌ی امیرالمؤمنین نخواهیم رسید، اما به سمت آن قله باید حرکت بکنیم.
خب، حالا توجه کنیم که امیرالمؤمنین در زندگی پُربارِ پُرمضمونِ درس‌آموز خود، چه چیزی را در درجه‌ی اول اهمیت قرار داده است. یکی مسئله‌ی عدالت است که عدالت در سیره‌ی امیرالمؤمنین، شاید بشود گفت برجسته‌ترین نمودارهاست.
مدارا نکردن با ظالم، همدلیِ با مظلوم و کمک برای گرفتن حق مظلوم از ظالم، چیزهائی است که در زندگی امیرالمؤمنین، در کلمات امیرالمؤمنین و در خطب نهج‌البلاغه، به وضوح در صدها نقطه، قابل ملاحظه است. به این جملات پربار امیرالمؤمنین توجه بفرمائید: «و اللَّه لأن ابیت علی حسک السّعدان مسهّدا أو أجرّ فی‌الأغلال مصفّدا احبّ الیّ من أن القی اللَّه ... ظالما لبعض العباد و غاصبا لشئ من الحطام» (2) ببینید! آن نمودار و پیشانی حکومت امیرالمؤمنین این است؛ یعنی اگر در سخت‌ترین شرائط زندگی قرار بگیرم، ممکن نیست که من اندک ظلمی به احدی از خلایق انجام بدهم و برای خودم حطام دنیا را جمع‌آوری کنم؛ برای خودم ذخائر دنیوی را طلب بکنم.
دنیا در چشم و نظر امیرالمؤمنین - به معنای آنچه که انسان برای خود از بهره‌های زندگی قائل است - بکلی مردود و متروک است. خطاب به دنیا می‌گوید «غرّی غیری» (3) ای لذتها! ای زیبائیهای زندگی مادّی! برو دیگری را فریب بده؛ علی را نمیتوانی فریب بدهی. این شعار امیرالمؤمنین است.
امروز در نظام اسلامی - نظامی که به اسم اسلام در این کشور تشکیل شده است - چه چیزی اهمیتش از همه بیشتر و حساسیّت نسبت به آن لازم‌تر است؟ عدالت. یعنی اگر امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در زمان ما و در این جامعه و در میان این مردم - که اینجور عشق خودشان را نسبت به آن بزرگوار ابراز میکنند - حضور میداشت، چه چیزی را بیشتر از همه چیز دنبال میکرد؟ یقیناً عدالت.