در نظام جمهوری اسلامی، مردم باید از مسؤولانشان مقابله‌ی با ظلم و ظالم و مفسد را بخواهند. باید معیارشان برای پذیرش یک حاکم و یک مسؤولِ بالا و والای نظام، این چیزها باشد: مبارزه‌ی با ظلم، کنار نیامدن با ظالم، تسلیم نشدن در مقابل زورگویی، حفظ حرمت انسان و انسانیّت، سعی در احقاق حق در همه‌ی قالبها و شکلها و میدانهایش. بنابراین من اینها را در محضر عامِ مردم مطرح می‌کنم؛ کمااین‌که امیرالمؤمنین نیز همین بیانات را خطاب به مردم گفته است. نامه‌های آن بزرگوار اگرچه خطاب به اشخاص است، اما همه مطّلع می‌شدند. خطبه‌ها هم که در مقابل چشم مردم مطرح می‌شد. نمونه‌هایی را ملاحظه کنید:
(...)
در جای دیگر، در آن نامه‌ی معروف به عثمان‌بن‌حنیف می‌فرماید: «الا و انّ لکلّ مأموم اماما، یقتدی به و یستضی‌ءُ بنور علمه»؛ هر مأمومی امامی دارد که باید از دانش او استفاده و از نور او استضائه کند و به او اقتدا و از او پیروی نماید. بعد فرمود: «الا و انّ امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه». امیرالمؤمنین خوراک و لباس خود را که شبیه فقیرترین مردم آن روزگار بود، مطرح فرمود و گفت: من که امام شما هستم، این‌گونه زندگی می‌کنم. به عثمان‌بن‌حنیف فرمود: شما نمی‌توانید مثل من زندگی کنید؛ یعنی این توقّع هم وجود ندارد؛ «ولکن اعینونی بورع و اجتهاد»؛(1) اما از گناه پرهیز کنید و در راه رسیدن به این‌جا تلاش نمایید. این همان مطلبی است که امروز امیرالمؤمنین به ما هم می‌گوید. از آنچه خلاف و گناه و نامشروع است، بپرهیزید و تلاش هم بورزید خود را نزدیک کنید؛ هرچه رسیدید و هرچه توانستید.