• تاریخ: 1374/08/10

    بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان‌

روحانیت یک نهاد اصلی در نظام اسلامی است. اگر روحانیت و طلبه‏های معمّم نبودند، این انقلاب شکل نمی‏گرفت. شانزده سال - از سال 1341 تا سال 1357 - طلبه‏ها به سرتاسر کشور سفر می‏کردند و در هر شهر و روستا و منطقه‏ای - حتی در پادگانهای ارتشی - اسلام و مبارزه علیه رژیم را تبلیغ می‏کردند. دستگاه حکومتی هم نمی‏توانست مانع آنها شود. با یک طلبه چه می‏توانستند بکنند؟ همه حقوق ماهانه‏ای که طلبه یک لاقبا از حوزه علمیّه می‏گرفت، به قدر حقوق پنج روز یک کارمند دون پایه بود. یک رژیم ستمگر با چنین آدمی چه می‏توانست بکند؟ او را به زندان می‏انداختند. تاجر نبود که پول و سرمایه‏اش را مصادره کنند. کارمند دولتی نبود که حقوقش را ببرند. به زندان می‏رفت و مردم بیشتر به او علاقه‏مند می‏شدند. لذا رژیم نمی‏توانست کاری بکند. نیروی طلبگیِ روحانیت با همین سازمان رسمی و بااستفاده از اعتقاد عمیق مردم به خود، به سراسر کشور می‏رفت و نهضت، امام، مبارزه، جمهوری اسلامی و ضدیّت با استکبار را تبلیغ می‏کرد و معنای استکبار را به همه می‏فهماند، والّا مردم امریکا را نمی‏شناختند. مردم ایران سالهای متمادی از سیاست دور افتاده بودند. روحانیون جوان در گوشه و کنار کشور این شناخت را به مردم تزریق کردند. آن روزها جوانان دانشجو و دانشگاهیِ بسیاری، از تبلیغات روحانیون استفاده کردند. آن روزها ایادی استکبار به روحانیون مؤثّر و فعّال می‏گفتند: شما دانشجویان را گمراه می‏کنید! گمراهی از نظر آنها این بود که روحانیون مردم را به مبارزه می‏کشاندند. تأثیر روحانیت تا به این حدّ است. امروز هم گره‏گشای مشکلات کشور و بازکننده گره‏های ریز، روحانیون هستند. در دوران جنگ، وقتی یک روحانی به جبهه می‏رفت، بر دیگر رزمندگان تأثیر می‏گذاشت. بچه‏های جبهه‏ای پیش ما می‏آمدند و اگر در جایی روحانی نبود گله می‏کردند؛ اگر بود ستایش می‏کردند. اگر یک انسان، شغل، زندگی و همه چیز خود را وقف تبیین دین و معارف دینی و روحیه ایمانی کند، جامعه را به تعالی می‏رساند. چرا بعضی کسان این حقیقت را نمی‏فهمند؟