• تاریخ: 1384/06/08

    بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت

مبارزه‏ی با سلطه هم یکی از وظایف دولت اسلامی است. نظام سلطه، نظامی است که مثل بختک سنگینی روی پیکر جامعه‏ی بشری می‏افتد- و افتاده است- و او را نابود می‏کند و از بین می‏برد. این نظام سلطه دو طرف دارد؛ سلطه‏گر و سلطه‏پذیر. با این نظام باید مبارزه کرد. مبارزه‏اش هم با شمشیر نیست؛ مبارزه‏اش با عقل، با کار حرفه‏ایِ سیاسی، و با شجاعت در میدان‏های لازم و متناسب خودش است.دولت اسلامی دشمنانی هم دارد. دولت اسلامی دو دسته دشمن دارد؛ یک دسته دشمنان شناخته‏شده هستند. همه‏ی سلطه‏گران و دیکتاتورهای دنیا به دلایل واضح دشمن دولت اسلامی‏اند؛ چون دولت اسلامی با اصل سلطه و دیکتاتوری مخالف است. کسانی هستند که به دین یا به ورود دین در عرصه‏ی زندگی معتقد نیستند- به اصطلاح سکولارها- این‏ها هم با دولت اسلامی مخالفند؛ می‏گویند اقتصاد باید از دین جدا باشد، سیاست از دین جدا باشد، زندگی اجتماعی از دین جدا باشد، تحرکات و نشاطهای مردمیِ عمومی از دین جدا باشد. مخالفت‏ها هم در طیف وسیعی انجام می‏گیرد؛ از مخالف بودن، تا مخالفت کردن، تا معارضه‏های جدی کردن. مترفین بین‏المللی- یعنی ثروتمندان عظیم جهانی که نفت و منابع عمده‏ی جهانی را در اختیار خودشان می‏خواهند و برای این کار دارند حد اکثر تلاش علمی و عملی را می‏کنند- این‏ها هم جزو دشمنان بیرونی دولت اسلامی‏اند. عرض کردیم دشمن‏ها لزوماً دشمنی نمی‏کنند؛ بعضی از آن‏ها دشمن‏اند، بعضی دشمنی کردنشان به صورت مخالفت و اعتراض است، بعضی وارد میدان می‏شوند و گلاویز می‏شوند. بنابراین انواع و اقسام دشمنی وجود دارد و باید با هرکدام به نحوی برخورد کرد.دسته‏ی دوم دشمنان درونی‏اند؛ یعنی آفت‏ها، بیماری‏ها و میکروب‏ها. مرگ ما بیش از آنچه ناشی از این باشد که دیگری بیاید ما را بکُشد، ناشی از این است که در درون خودمان اختلافی به وجود می‏آید. غالباً مرگ‏های ما ناشی از ویروسی، میکروبی، بیماری‏ای و سلول عاصی‏یی است که سرطان درست می‏کند؛ کمتر ناشی از این است که کسی بیاید آدم را بکُشد. دولت اسلامی هم همین‏طور است؛ باید مواظب دشمن‏های درونی‏اش باشد؛ این‏ها آفتهایش است.