• تاریخ: 1380/12/12

    بیانات در دیدار زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی

امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب اداره جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریّتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزون‏طلبیِ انسانی سرچشمه می‏گیرد. اسلام شیوه و نسخه امامت را به بشریّت ارائه می‏کند؛ یعنی این که یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد - یعنی راه را درست تشخیص دهد - هم دارای قدرت عملکرد باشد - که «یا یحیی خذ الکتاب بقوّة»- هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما می‏بینید که مدّت کوتاهِ کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریّت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان می‏درخشد و باقی مانده است. این نتیجه درس و معنا و تفسیر واقعه غدیر است.ما دو سال با عنوان نام امیرالمؤمنین، جامعه و دلهای خود را به عظمت این مقام شامخ و این چهره فراموش نشدنیِ تاریخ متوجّه کردیم؛ اما معنای آن این نیست که وقتی امسال - که سال 80 است - تمام شود، دیگر رفتارهای علوی و پرداختن به زندگی امیرالمؤمنین برای ما لازم نیست و تاریخ مصرف آن می‏گذرد؛ نخیر، ما هر لحظه احتیاج داریم که به آن نقطه الگو و خطِّ نشان و انگشت اشاره‏ای که در زندگی امیرالمؤمنین وجود دارد، نگاه کنیم؛ از آن الگو بگیریم و فاصله طولانی بین خودمان و او را هر چه ممکن است، قدم به قدم کم کنیم.بزرگترین خطر برای نظام و حکومتی مثل نظام و حکومت ما که با نام اسلام به وجود آمده، این است که ما فراموش کنیم الگوی حکومت ما، امیرالمؤمنین است؛ به الگوهای رایج دنیا و تاریخ نگاه کنیم و خود را با آنها مقایسه کنیم؛ به روش حکومتهای منحرفی که در طول تاریخ روزبه‏روز به بشریّت ضربه زدند، نگاه کنیم که اگر یک جنبه از زندگی انسان را رونقی بخشیدند، جنبه دیگری را دچار ضایعات جبران‏ناشدنی کردند. همّت جمهوری اسلامی باید این باشد که خود را به آن الگویی که در غدیر معرفی شد و در دوران پنجساله حکومت امیرالمؤمنین، نمونه آن نشان داده شد، نزدیک کند. اگر دقّت کنید، می‏بینید جنگهای امیرالمؤمنین در این مدّتِ کوتاه، همه در راه جلوگیری از تبدیل امامت و ولایت اسلامی به آن شکلهای منحرف است؛ تبدیل امامت به سلطنت؛ تبدیل حکومت معرفت به حکومت جهالت؛ تبدیل حکومت مبتنی بر نادیده گرفتن منافع شخصی به حکومتی که در رأس آن کسانی باشند که بیش از همه چیز، به منافع شخصی خود و جمع کردن مال و منال دنیوی می‏اندیشند.امروز در جمهوری اسلامی اگر بخواهیم سعادت این کشور تأمین شود و مردم عزیز ایران با تواناییهایی که خدای متعال در جوهر این کشور و این ملت قرار داده، به تمنیّات و آرزوهای مشروع خود برسند، باید همان خط را دنبال کنیم و دین و دنیای خود را از روی آن حکومت، الگو بگیریم: سیاست ناآلوده به اغراض و امیال و شهوات؛ سیاست الهام گرفته از دین و اخلاق؛ سیاستی که در شکل‏دهی آن، منافع عمومی ملت بر منافع شخصی و گروهی و قومی و منافع بیگانگانی که همه دنیا را برای خود می‏خواهند، ترجیح پیدا کند؛ سیاستی که در آن، دنیا و زندگی و معیشت مردم، در کنار عزّت، اقتدار ملی، آبروی جهانی، فرهنگ متعالی، پیشرفت علمی، معنویّت، فضیلت، دین و اخلاق تأمین شود. ما امروز این را لازم داریم و این به وسیله حاکمان و زمامدارانی تأمین می‏شود که با میل و انتخاب و خواست و عاطفه جوشان و بر طبق عقیده مردم بر مسند مسؤولیت نشسته‏اند و کارها را دنبال می‏کنند. این می‏شود نمونه کامل. اگر ما در جمهوری اسلامی این خط و این راه را دنبال کنیم - که به توفیق الهی، این کار، هم عملی است؛ هم نمونه‏ها و تجربه آن را در طول این بیست و سه سال، مسؤولان کشور به دست آورده‏اند و هم مورد علاقه مردم است - آن‏گاه خدا راضی می‏شود؛ مردم اعتماد بیشتری پیدا می‏کنند و اقتدار نظام دنبال می‏شود.البته در دو سالِ گذشته، بخصوص در همین سال جاری - که سال رفتار علوی است - به برکت نام امیرالمؤمنین در این کشور، فعّالیتهایی در جهت نزدیک شدن به همان الگوی درخشان انجام گرفت. یک نمونه آن، همین مبارزه با مفاسد اقتصادی است. از اطراف و اکناف دنیا بلندگوهای تبلیغاتی با کمال تعجّب نسبت به این جهتگیریِ نظام جمهوری اسلامی حسّاسیت نشان دادند و با عصبانیت خود، برای ما بیش از پیش روشن و ثابت کردند که این حرکت، حرکت درستی است. مبارزه با مفاسد اقتصادی و گرایش به سمت بی‏بندوباری در امور مالی و مسائل بیت‏المال، از جمله اوّلین خطوط برنامه امیرالمؤمنین بوده است. ما در نظام جمهوری اسلامی باید افتخار کنیم که این راه را دنبال می‏کنیم.