-
تاریخ: 1381/09/07
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان
برداشت و توقّع بنده و نظام اسلامی از جماعت دانشجو این است که فکر میکنیم دانشجو یک روشنفکر تمام عیارِ مسلمان است؛ متدیّن است. در سطح دنیا جریاناتی وجود دارند- بعضیشان در ایران شعبه هم دارند که دانشجو را نه روشنفکر میپسندند، نه مسلمان. روشنفکر نمیپسندند، زیرا او را دچار تعصّبها و تحجّرهای حزبی و سیاسی و وارداتی میکنند. ما وقتی میگوییم تحجّر، فوراً ذهنمان میرود به تحجّر مذهبی؛ بله آن هم یک نوع تحجّر است، اما تحجّر فقط تحجّر مذهبی نیست، بلکه خطرناکتر از آن، تحجّر سیاسی است؛ تحجّرهای ناشی از شکلبندی تحزّب و سازمانهای سیاسی است که اصلًا امکان فکر کردن به کسی نمیدهند. اگر ده دلیل قانعکننده برای حقّانیت یک موضع ذکر کنیم، قبول میکند، اما در عمل طور دیگری نشان میدهد! چرا؟ چون حزب، آن تشکیلات سیاسی بالای سر- مثل پدرخواندهی مافیا- از او اینگونه خواسته است. این را انسان متأسّفانه در برخی از گوشهکنارهایِ حتّی محیط دانشگاهی میبیند. پس، آن مجموعهای که دچار چنین تحجّری باشد، دیگر روشنفکر نیست؛ چون روشنفکری لازمهاش حقطلبی، چشم باز و تکیه به منطق و استدلال است. اینکه مسلمان هم نمیخواهند باشد، برای این است که میدانند مسلمانی، خطرناک است. امروز عمدهی دردسرهایی که اردوگاه استکبار و مشخّصاً آمریکا و صهیونیسم دچارش هستند- که این دردسرها خیلی زیاد هم هست- بهخاطر این است که مسلمانان به خودآگاهیای رسیدهاند که در این خودآگاهی، امام بزرگوار و ملت ایران و انقلاب و نظام ما نقش فراوانی داشتهاند. عمدهی دردسر آنها از این ناحیه است؛ لذا میخواهند این را بکوبند. به همین جهت از مسلمان بودنِ دانشجو به شدّت ناراضی و ناخشنودند.