-
تاریخ: 1390/07/24
بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه
مفهوم عدالت، مفهوم آزادی، مفهوم تکریم انسان - با معانی اسلامیِ خودش مورد نظر ماست، نه با معانی غربی خودش. آزادی در منطق اسلامی معنائی دارد، غیر از آن معنائی که آزادی در منطق غرب دارد. تکریم انسان، احترام به انسان، ارزش دادن به انسانیتِ انسان در مفهوم اسلامی مغایر است با این مفهوم در معنای غربی و تلقی غربی. یکی از مشکلات ما در طول این سالها این بوده که افرادی آمدهاند مفاهیم اسلامی را با مفاهیم غربی ترجمه کردهاند، حرفهای غربیها را تکرار کردهاند، دنبال تحقق آنها بودند؛ در حالی که انقلاب اسلامی برای این نیست. آزادی غربی در زمینهی اقتصاد، همین مطالبی است که میبینید؛ همین «اقتصاد آدام اسمیتی» و رسیدن به این وضع دیکتاتوری اقتصادی موجود دنیا، که الان دارد انحلال و فروریختگی خودش را بتدریج نشان میدهد. مراد ما از آزادی که این نیست. آزادی انسانی به معنای آزادی اخلاقیِ بیبندوباریِ فرهنگیِ غربی نیست. ما نباید برای اینکه خودمان را در چشم غربیها شیرین کنیم، دم از حرفی بزنیم که آنها میزنند؛ که حرفِ غلط است، باطل است و امروز دارد بطلان خودش را نشان میدهد. ما از احترام به انسان، احترام به زن حرف میزنیم؛ این نبایستی اشتباه بشود با آنچه که در غرب در زیر این مفاهیم ترجمه میشود و گفته میشود و بیان میشود. مفاهیم اسلامی مورد نظر است؛ عدالت با معنای اسلامی خود، آزادی با معنای اسلامی خود، کرامت انسان با معنای اسلامی خود؛ که اینها همه در اسلام روشن است، مبیّن است. غربیها هم برای خودشان یک حرفهائی دارند. در این زمینهها، در این ارزشگذاری، راه آنها، راه کج و منحرفی است. البته در عمل - این را همه بدانند؛ البته شما میدانید - غربیها به همان مفاهیمِ مورد ادعای خودشان هم هرگز عمل نکردند. یعنی سررشتهداران، سردمداران و قدرتمندان غربی هرگز پای همان عدالتی که گفتند، پای همان آزادیای که گفتند، نایستادند؛ اینها را به عنوان یک تابلو مطرح کردند و زیر این تابلو هر کار خواستند، کردند. فرض بفرمائید به افغانستان حمله میکنند، زیر تابلوی ایجاد دموکراسی، اما باطن قضیه این نیست؛ باطن قضیه این است که آمریکا یا ناتو به افغانستان احتیاج دارد، برای اینکه آنجا یک پایگاه ثابت بسازد، از آن پایگاه چین را بپاید، هند را بپاید، ایران را بپاید، آسیای جنوب غربی را بپاید. عراق را با عنوان مبارزهی با سلاح اتمی مورد تهاجم قرار میدهند، اما باطن قضیه این نیست. البته بعد آمدند داستانسرائی کردند و گفتند بله، گشتیم، پیدا نکردیم؛ اشتباه کرده بودیم! اینجوری نیست. مگر میشود کسی به خاطر یک گزارش غلط و اشتباه و تأیید نشده، این همه خرج، هزینهی انسانی، هزینهی مالی بر خودش هموار کند و به عراق حمله کند؟ هدف از حملهی به عراق، مبارزهی با سلاح شیمیائی نبود؛ بلکه تسلط بر یک کشور ثروتمند نفتخیز در همسایگی جمهوری اسلامی، و تسلط بر دنیای عرب، و حمایت از اسرائیل، و تکمیل زنجیرهی استکبار در این منطقه بود. همین حالا نیروهای ناتو مرتباً به لیبی حملهی هوائی میکنند. الان چند ماه است که این حملات هوائی بدون هیچگونه مجوز واقعی، انسانی، قانونی و بینالمللی ادامه دارد؛ حرفشان این است که میخواهیم قذافی را بزنیم! قضیه این نیست. مسئله، جاده صاف کردن برای شرکتهای نفتی است. لیبی یک منطقهای است که هم مشرف به مصر است، هم مشرف به تونس است، هم مشرف به سودان است، هم مشرف به الجزائر است، کنار مدیترانه است، یک قدمی اروپاست. اینها میخواهند اینجا یک مرکزی داشته باشند، بتوانند بر این منطقه حکومت کنند؛ اسمش را میگذارند مبارزهی با قذافی! در حالی که قضیه این نیست. یعنی غرب همین مفاهیم و اهدافی را هم که خودش ادعا میکرد، غالباً پوششی قرار داد برای مقاصد شیطانی. بنابراین اگر ما میگوئیم عدالت، اگر ما میگوئیم آزادی، مقصودمان همان حرفهائی نیست که آنها میگویند؛ همان دموکراسیِ دروغین. من با قاطعیت عرض میکنم؛ دموکراسیای که امروز در غرب رائج است - حالا یک جاهائی استثناء است - عمدتاً این دموکراسی دروغین است؛ واقعی نیست.