-
تاریخ: 1374/08/10
بیانات در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان
امروز مظهر نظام سلطه، امریکاست. هر سیّئهای که در دنیا براساس نظام سلطه به وجود آید، حتماً بخشی از گناه آن به گردن امریکاست. معنای نظام سلطه آن است که اگر رژیم امریکا برای خود در نقطهای از دنیا منافعی فرض کرد، حق دارد در آن نقطه حضور قدرتمندانهی نظامی پیدا کند و هر کسی را که با منافعش مخالفت کند، بکوبد. موضوع بر سر مشروع یا نامشروع بودن این منافع نیست. برای نظام سلطه فرق نمیکند؛ ولو این منافع بر خلاف همهی پیمانهای بینالمللی باشد. نظام سلطه، زمانی سلطهجوییهای خود را مخفیانه انجام میدهد؛ زمانی هم با صراحت و وضوح اعلان میکند که فلان سازمان، دولت، جمعیت یا حرکت، با منافع ما تضاد داشته است و این بهانه حقّی برای امریکا ایجاد میکند که آن سازمان، شخص، دولت و ملت را بکوبد. این قانون جنگل و نظامی غیرانسانی برخلاف فطرت انسان است. تنها کسانی از نظر سلطهگر مورد قبولند که سلطهپذیر باشند. اگر دولتی نفت، منابع، امنیت، اقتصاد، روابط خارجی و سیاستهای گوناگون کشور خود را در اختیار سلطهگر گذاشت و از او نظر خواست و مطیع او بود، برای سلطهگر خوشایند است و آن کشور را قبول دارد. برایش فرقی نمیکند که این دولت، دولت ظالم است یا عادل؛ حقوق بشر دارد یا ندارد؛ در آن کشور دمکراسی هست یا نیست؛ اسم پارلمان به گوش آن ملت رسیده یا نرسیده است. به منطقهی خاور میانه نگاه کنید! دولتهایی که مورد قبول و اعتراف سلطهگران امریکاییاند، چگونه دولتهایی هستند؟ آیا از لحاظ فکری، سیاسی، حقوق بشر و دمکراسی رشد کردهاند؟ اصلاً معنای دمکراسی را میفهمند؟ مردم آنها معنای انتخابات را میدانند؟ آیا در این کشورها فضای نفس کشیدن وجود دارد؟ این موضوعات برای مسؤولین کشور سلطهگر - یعنی امریکا - اهمیتی ندارد. مهم این است که این کشورها تسلیم آن سلطهگرند و همین کافی است. اما اگر کشور، جمعیت و سازمانی با هر ملیّت و خصوصیّتی، تسلیم سلطهگر نشد، در هر کجای دنیا باشد در خور آن است که ضربه بخورد و مورد حمله قرار گیرد. درگیریها را ببینید! دوستیها و دشمنیها را ببینید! مقابله با نظام جمهوری اسلامی را مشاهده کنید! نظام سلطهگر در صورت تسلیم نشدن کشورها و ملتها، ارتکاب هر جنایتی علیه آنها را بلامانع میداند.امروز همه پذیرفتهاند که در دنیا دولتهایی وجود دارند که ظلم و ستم میکنند و عناصری از ملتهای مورد ظلم واقع شده هم، با آنها به مبارزه برمیخیزند. دنیا به عناصری چنین نه به چشم تروریست که به چشم مبارز نگاه میکند. امروز کسانی با دولت ظالم و اشغالگر و غاصب و خشن صهیونیستی مبارزه میکنند. جوان مؤمنی که چند روز پیش به دست مجرم و جنایتکار صهیونیستها و مزدورهایشان به خون غلتید، از جمله این کسان بود. جرم سازمان و جمعیّتی که آن جوان به او منسوب است این است که با رژیم غاصب خانهی خود، مبارزه میکند. البته به زعم صهیونیستها، جرم بزرگ دیگری که آن عناصر مبارز دارند، این است که دم از اسلام و تبعیّت از امام میزنند و به صراحت افتخار میکنند که پیرو امام بزرگوار ما هستند. این دیگر جرم بسیار بزرگی است! مزدوران صهیونیست، آن جوان را به قتل رساندند. این هم چندان غیرطبیعی نیست. بدیهی است که رژیمی مثل رژیم تروریست اسرائیل، اگر به دشمنان خود دست پیدا کند آنها را میکُشد. غیر از آن جوان هم اگر کسانی را پیدا کنند، به قتل خواهند رساند.قضیه تا اینجا چندان خلاف انتظار نیست. ما ز اسرائیل غیر از این انتظار نداریم؛ زیرا رژیمی تروریست است. لکن مهم این است که در دنیای غرب، هیچکس این حرکت تروریستی را محکوم نکرد. این نظام سلطه است؛ چهرهی زشتی که امروز دنیا را پر کرده و بشریّت در هر جای دنیا حق دارد علیه آن، مشت گره کند و فریاد بکشد. این سکوت، بسیار دردآور است. روزنامهنگاران، سازمانهای حقوق بشر، سیاستمدارانی که لقلقهی زبانشان ترور و تروریسم است، به راحتی سکوت میکنند. رئیس جمهور امریکا در مقابل نمایندگان همهی دولتها و ملتهای دنیا، با بیشرمی تمام، جمهوری اسلامی را متّهم به تروریست پروری کرده است. آنها این قدر در تهمت زدن، بیتقوا و بیملاحظهاند. نه گزارشی دارند و نه دقّتی در واقعیّات. فقط به خاطر خوشامد صهیونیستها، راست یا دروغ، چیزهایی میگویند؛ آن وقت جنایات صریح تروریستی صهیونیستها را محکوم نمیکنند و به رو نمیآورند. این موضوعِ بسیار کریه و زشتی است که اگر کسی از وجود آن در دنیا غفلت کند، باید خود را غافل بداند.