• تاریخ: 1376/11/14

    گفت و شنود صمیمانه رهبر انقلاب با جمعی از جوانان و نوجوانان

نکته خیلی مهمّی که امروز شاید شما واقعاً نتوانید آن را درست تصوّر کنید، این است که آن دوران، مسائل کشور سیاست و دولت مطلقاً برای مردم مطرح نبود. امروز مردم ما در کشور، وزرا را می‏شناسند، رئیس‏جمهور را می‏شناسند، آن وقتی‏که نخست‏وزیر بود، او را می‏شناختند، کارهای عمده را می‏دانند، در مبارزات سیاسی خیلی چیزها را خبر دارند که دولت، امروز چه اقدامی کرده و چه تصمیمی گرفته است؛ ولی آن زمان، دولتها می‏آمدند و می‏رفتند و اصلًا مردم نمی‏فهمیدند! یک نخست‏وزیر می‏رفت، یک نخست‏وزیر دیگر می‏آمد، کابینه عوض می‏شد، انتخابات می‏شد و اصلًا مردم خبر نمی‏شدند! توجّه می‏کنید؟! به کلّ نسبت به مسائل دولت، بی‏تفاوت بودند. دولت برای خودش کارهایی می‏کرد، مردم راه خودشان را می‏رفتند، دولت راه خودش را می‏رفت، فشار روی مردم، خیلی زیاد بود و آزادی اصلًا نبود.من یادم است که دوستی از دوستان ما از پاکستان آمده بود، برای ما نقل می‏کرد که بله، من در داخل پارک، فلان‏کس را دیدم که اعلامیه‏ای را به فلانی داد؛ من تعجّب کردم که مگر در پارک کسی می‏تواند به کسی اعلامیه بدهد! او از تعجّب من تعجّب کرد و گفت: چرا نشود؟! پارک است دیگر، انسان اعلامیه را درمی‏آورد و به آن طرف می‏دهد. گفتم: چنین چیزی می‏شود؟! این مربوط به دوران مبارزات ما بود که من دوره نوجوانی را هم گذرانده بودم؛ یعنی اختناق در ایران آن‏قدر زیاد بود که اصلًا تصوّر نمی‏کردیم ممکن است کسی بتواند به زبان صریح، روشن، روز روشن، جلوِ چشم مردم، حرف سیاسی به کسی یا به دوستی بزند، یا کاغذی را به او بدهد، یا کاغذی را از او بگیرد! از بس فشار و خفقان بود. به کوچک‏ترین سوءظن، افراد را می‏گرفتند و به خانه‏های مردم می‏ریختند!