-
تاریخ: 1373/10/10
بیانات در دیدار کارگزاران نظام
یک نکتهی دیگر که آن را نکتهی آخر قرار میدهم، محدود نشدن دیدها به زندگی دنیاست. این هم نکتهای اساسی است. یکی از خصوصیات نظام جاهلی این است که انسانهایش همه چیز را در زندگی دنیا میدانند. اگر در زندگی دنیا؛ یعنی همین خورد و خواب و آنچه که به شخص انسان مربوط میشود، توانستند چیزی به دست آورند، خود را برنده به حساب میآورند. اما اگر بنا شد تلاشی بکنند و کاری انجام دهند که محصول آن در این دنیا به دست انسان نمیرسد، خود را فریب خورده، شکست خورده و زیان کرده به حساب میآورند. این یکی از خصوصیات زندگی جاهلی است. اینکه انسان کاری بکند و آن را به حساب خدا و معنویت و روز جزا بگذارد، در زندگی جاهلی وجود ندارد. اسلام یکی از خصوصیات را هم این قرار داد که همهی زندگی و همّت انسان، محدود به حیات دنیا نباشد. این خصوصیات بعثت است که نقطهی مقابل آن، جاهلیت قرار دارد.امروز پرچم اسلام را جمهوری اسلامی بلند کرده است. یعنی پرچم بعثت را. یعنی همین ارزشها را که در بعثت هست و باید در تأمین آنها بکوشد. اگر قرار باشد که به اسم اکتفا کنیم، این دیگر اسلام نیست. باید توحید به معنای حقیقی کلمه و تسلیم در مقابل پروردگار رواج پیدا کند. باید نظام اجتماعی، نظامی عادلانه و نظام اخلاقی جامعه، نظامی انسانی و عاطفی و مبتنی بر فضائل باشد. در مقابلِ هرچه غیر خدا، تسلیم و عبودیّت نباشد، تبعیت نباشد، نفوذپذیری نباشد. بخصوص باید آن اعدا عدوِّ انسان که همان «نفسک الّتی بین جنبیک » است و هواهای نفسانی که «مادر بتها، بت نفس شماست» و از همهی بتها بالاتر و خطرناکتر است، مقهور شود. باید مبارزه با بتها، از جمله بت نفس، رایج باشد. نمیگوییم که انسانها یکسره تبدیل به فرشته شوند، اما یکسره تبدیل به انسانهایی شوند که در این راه تلاش و مبارزه میکنند. نفس این مبارزه، تقوا نامیده میشود. هر انسان و هر جامعهای که چنین تلاش و مبارزهای بکند، متّقی و پرهیزکار است. این، یک بعد قضیه است. دنیای جاهلیت دنیایی به حساب میآید که فاقد ارکان و ارزشهایی است که ما سه چهار موردش را عرض کردیم. مسلماً محتوای بعثت و خطوط اساسی جامعهی اسلامی، دارای ارکان و ارزشهایی بیش از سه چهار مورد است. جامعهی جاهلی جامعهای است که از ارزشهای مورد اشاره، تهی است و درست نقطهی مقابل جامعه اسلامی قرار دارد. حال با این نقطهی مقابل- جامعهی جاهلی- چگونه باید برخورد کرد؟ غلط است اگر خیال کنیم در مقابل جامعهی جاهلی، ما که جامعهی اسلامی هستیم باید برخورد خصمانه داشته باشیم؛ نه. برخورد ما باید برخورد دلسوزانه باشد. یعنی ارزشها را به دنیایی که محتاج ارزشهای اسلامی است، معرفی کنیم. این قدم اوّل است. بعد اگر خودمان إن شاء اللّه برخوردار از این ارزشها هستیم، آنها را به نقطهی مقابل منتقل کنیم. دشمنی و ستیزهگریای که در اسلام وجود دارد، نسبت به کسانی است که مانع این تبادلند، مانع این نقل و انتقالند و مانع این تبدّل و تحوّل در درون نظام اسلامیاند. آنها هستند که معارضند و با معارض، طبعاً اسلام برخورد معارضهآمیز میکند. لکن دنیا، دنیایی است که امروز به پیام اسلامی نیازمند است.پس، نکتهای که بنده امروز خواستم عرض کنم این است که پیام بعثت، برای خود ما یک پیام سازنده و یک درس است. این پیام، صرفاً یک قرارداد اجتماعی نیست؛ بلکه یک حرکت است و بیش از همه، مسئولین نظام باید خودشان را به این حرکت آرایش دهند. هریک از ما که در این نظام، مسئول هستیم باید تسابق به این حرکت کنیم. البته آحاد انسانها مسئولند؛ منتها خصوصیت ما این است که مسئولیتِ جمع کثیری را بر دوش داریم و این بار، سنگینی میکند. اوّلین مسئله این است که ما بکوشیم فراتر از یک امر قراردادی حرکت کنیم. اینکه بگوییم دیروز این جامعه، جامعهای طاغوتی بود، امروز بنا را بر این بگذاریم که اینجا یک جامعه اسلامی است، کافی نیست. جامعهی ما در این پانزده سال به برکت رهبریِ بزرگمردی که حقیقتاً متأثّر از اسلام بود، به جامعهای اسلامی تبدیل شد. امام بزرگوار، حقیقتاً با همهی وجود، اسلام را درک میکرد، آیات قرآن را مینیوشید و از آن بهره میبرد. او خود را با معارف اسلامی و قرآنی تطبیق میکرد و به مردم نیز چنین توصیهای مینمود. نتیجهی آن حرکت هم، خیل عظیم جوانان مؤمن و مردمان متّقی و مردان و زنان مجاهد فی سبیل الله در جامعه ماست که بحمد اللّه کم هم نیستند و از همه جا بیشترند. اما این حرکت باید همانطور با شدّت و قوّت ادامه پیدا کند. شما به تبلیغات دشمن نگاه نکنید. رسانههایی که با پولهای حرامِ زورمندان و زرمندان اداره میشوند و جهت مییابند ارزشی ندارند. حرفهای آنها که از رادیوها پخش میشود فاقد ارزش است و قیمتی ندارد. آنها در حقیقت، برف انبار میکنند. معلوم است که هرچه میگویند ناشی از حقد و حسد و بغض نسبت به اسلام است. بالاتر از همه، ناشی از آن است که از اسلام میترسند. معلوم است که اسلام و قرآن برای زورمداران و قدرتمدارانی که دنیا را برای خودشان میخواهند و امروز، ملت ما به حق، آنها را استکبار جهانی مینامد، خطرناک است. خودشان هم میگویند خطرناک است. راست هم میگویند. حقیقتش نیز همین است. از روی حقد حسد و بغض و کینه، عبارات و الفاظ را باهم درمیآمیزند، انواع و اقسام شیوههای تبلیغاتی را همراهش میکنند و برای یک رادیو، ساعتها خوراک تدارک میبینند! حرفهای بیپایه و اساس که دلیل نمیشود.