در نظام جمهوری اسلامی، مردم باید از مسؤولانشان مقابلهی با ظلم و ظالم و مفسد را بخواهند. باید معیارشان برای پذیرش یک حاکم و یک مسؤولِ بالا و والای نظام، این چیزها باشد: مبارزهی با ظلم، کنار نیامدن با ظالم، تسلیم نشدن در مقابل زورگویی، حفظ حرمت انسان و انسانیّت، سعی در احقاق حق در همهی قالبها و شکلها و میدانهایش. بنابراین من اینها را در محضر عامِ مردم مطرح میکنم؛ کمااینکه امیرالمؤمنین نیز همین بیانات را خطاب به مردم گفته است. نامههای آن بزرگوار اگرچه خطاب به اشخاص است، اما همه مطّلع میشدند. خطبهها هم که در مقابل چشم مردم مطرح میشد. نمونههایی را ملاحظه کنید:
در اوایل حکومت، امیرالمؤمنین بین همهی آحاد مردم در اعطای بیتالمال تساوی برقرار کرد؛ چون قبل از امیرالمؤمنین تقریباً بیست سالی بود که در اسلام رسم شده بود بعضی اشخاص را به خاطر سبقت در اسلام و مهاجر و انصار بودن و ... بر بعضی دیگر ترجیح دهند. پولی را که در بیتالمال جمع میشد - که از غنایمِ جنگها و یا شاید از زکوات بود - وقتی تقسیم میکردند، به صورت سرانه به اشخاص میدادند. رسم مالیِ آن روزگار اینگونه بود؛ مثل رسوم ادارات دولتیِ جهان امروز نبود. در آن زمان رسم شده بود که به بعضی بیشتر بدهند. امیرالمؤمنین آمد و گفت نه؛ هر کس متدیّنتر و مؤمنتر است، اجرش با خداست. هر کس توانایی بیشتری دارد، در زندگی تلاش میکند و اگر دنبال مال است، مال کسب میکند؛ اما من بیتالمال را بالسّویه تقسیم میکنم. بعضی اشخاص آمدند نصیحت کردند و گفتند یا امیرالمؤمنین! این کار، شما را شکست میدهد و عدّهای را وادار میکند در مقابل شما بایستند. حضرت چنین فرمود: «اتأمرونی ان اطلب النّصر بالجور فیمن ولّیت علیه من اهل الاسلام واللَّه لا اطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم(1)»؛ شما از من میخواهید که در حوزهی حکومتِ خود، پیروزی را با ظلم به دست آورم؟! آری؛ من پیروز خواهم شد و عدّهای مخالفت نمیکنند؛ ولی من این پیروزی را نمیخواهم. اگر بناست به خاطر ظلم و جور از امیرالمؤمنین طرفداری شود، امیرالمؤمنین آن را نمیخواهد. فرمود: «واللَّه ما اطور به ما سمر سمیر»؛ من هرگز چنین کاری را نخواهم کرد.