• تاریخ: 1373/10/10

    بیانات در دیدار کارگزاران نظام

یک نکته‏ی دیگر در دعوت اسلامی، عبارت است از استقرار عدل در بین انسانها. خصوصیت جاهلیت، نظام ظالمانه بود. ستمگری، عرف رایج بود. این‏طور نبود که گاهی یک نفر ظلم کند. بنای نظام جامعه بر ظلم و تبعیض و زورگوییِ قوی به ضعیف بود، زورگوییِ مرد به زن بود، زورگوییِ ثروتمند به بی‏پول بود، زورگوییِ ارباب به برده بود. باز همان اربابها به نوبه‏ی خودشان زورگویی‏های سلاطین و صاحبان قدرت را قبول می‏کردند. زور اندر زور بود. یکسره، زندگی مردم ظلم و تبعیض و زورگویی بود. این، خصوصیتِ زندگی جاهلی است. هرجا این‏طور باشد،جاهلی است. اسلام نقطه‏ی مقابل آن را آورد. استقرار عدل را آورد. «انّ الله یأمر بالعدل و الاحسان» . این یکی از خصوصیات جامعه‏ی اسلامی است. عدل فقط هم شعار نیست. جامعه‏ی اسلامی باید دنبال عدالت هم برود و اگر عدالت نیست، آن را تأمین کند. اگر در دنیا دو نقطه وجود دارد که یکی نقطه‏ی عدل و یکی نقطه‏ی ظلم است و هر دو هم غیر اسلامی هستند، اسلام به آن نقطه‏ی عدل، و لو غیر اسلامی است، توجّه موافق دارد. مهاجرینِ به حبشه را پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خودش به حبشه فرستاد. یعنی آن‏ها را در پناه یک پادشاه کافر، به خاطر عدل قرار داد. به تعبیر دیگر، مردم را از خانه و زندگی و محیطزیست‏شان به خاطر ظلمی که به آن‏ها می‏شد، دور کرد. این هم یک نقطه است. یعنی استقرار عدل، تبعیت از عدل، ترویج عدل، تلاش و مجاهدت برای عدل، بزرگداشت عدالت هرجا که باشد- و لو در بلاد غیر مسلم- و تقبیح ظلم در هر نقطه‏ای از دنیا که باشد. این هم یکی از خصوصیات اسلامی است و شما می‏بینید زندگی اسلامی و حیات مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و تاریخ اسلامی در بهترین ازمنه و سالم‏ترین دورانهایش، حاکی از عدل‏پروری و عدالت‏جویی است. این هم یکی از ممیّزات بعثت پیغمبر صلی الله علیه و آله است. من این‏ها را به عنوان مثال عرض می‏کنم. توجّه کنید تا به نقطه‏ای برسیم که بشود از آن‏ها سررشته‏ای برای حرکت امروز پیدا کرد. صرفاً نمی‏خواهیم تاریخ یا معرفتی از معارف اسلامی را در ذهن بیان کنیم و ذهنیّت را بیاراییم. در نظام اسلامی مثلًا یک نقطه‏ی سوم فرض کنیم که عبارت است از حرکت به سمت مکارم اخلاق. این، باز غیر از آن دوتاست. یک جامعه یک‏وقت انسان‏هایی برخوردار از اخلاقهای صحیح دارد. آحاد آن جامعه مردمانی هستند باگذشت، متفکّر، عاقل، اهل خیر و احسان، اهل کمک به یکدیگر، دارای صبر در مشکلات، دارای حلم بر سختیها، دارای اخلاق و برخورد خوش با یکدیگر و دارای ایثار در آن جایی که مثلًا ایثار لازم است. برعکسش هم ممکن است صدق کند. یعنی مردمانی باشند که روابطشان با یکدیگر نه براساس رحم و مروّت و انصاف و اخلاقِ خوب که بر مبنای سودجویی تنظیم شده است. یکی، دیگری را تا وقتی قبول و تحمّل می‏کند که با منافع او سازگار باشد. اگر سازگار نبود، حاضر است او را نابود کند و از بین ببرد. این هم یک نوع جامعه است. این جامعه، جامعه‏ی جاهلی می‏شود و با جامعه‏ای که در آن مکارم اخلاق حاکم است و جامعه‏ی اسلامی نامیده می‏شود، فرق دارد. خصوصیت بعثت پیغمبر صلی الله علیه و آله دعوت به مکارم اخلاق بود. این هم یک عنصر و نکته‏ی دیگر در حیات رسالی و بعثت پیغمبر. پس می‏توان گفت که در حقیقت یکی از مرزها و ممیّزه‏های اسلام و جاهلیت، مسأله‏ی اخلاق است.یک نکته‏ی دیگر که آن را نکته‏ی آخر قرار می‏دهم، محدود نشدن دیدها به زندگی دنیاست. این هم نکته‏ای اساسی است. یکی از خصوصیات نظام جاهلی این است که انسان‏هایش همه چیز را در زندگی دنیا می‏دانند. اگر در زندگی دنیا؛ یعنی همین خورد و خواب و آنچه که به شخص انسان مربوط می‏شود، توانستند چیزی به دست آورند، خود را برنده به حساب می‏آورند. اما اگر بنا شد تلاشی بکنند و کاری انجام دهند که محصول آن در این دنیا به دست انسان نمی‏رسد، خود را فریب خورده، شکست خورده و زیان کرده به حساب می‏آورند. این یکی از خصوصیات زندگی جاهلی است. اینکه انسان کاری بکند و آن را به حساب خدا و معنویت و روز جزا بگذارد، در زندگی جاهلی وجود ندارد. اسلام یکی از خصوصیات را هم این قرار داد که همه‏ی زندگی و همّت انسان، محدود به حیات دنیا نباشد. این خصوصیات بعثت است که نقطه‏ی مقابل آن، جاهلیت قرار دارد.امروز پرچم اسلام را جمهوری اسلامی بلند کرده است. یعنی پرچم بعثت را. یعنی همین ارزشها را که در بعثت هست و باید در تأمین آن‏ها بکوشد. اگر قرار باشد که به اسم اکتفا کنیم، این دیگر اسلام نیست. باید توحید به معنای حقیقی کلمه و تسلیم در مقابل پروردگار رواج پیدا کند. باید نظام اجتماعی، نظامی عادلانه و نظام اخلاقی جامعه، نظامی انسانی و عاطفی و مبتنی بر فضائل باشد. در مقابلِ هرچه غیر خدا، تسلیم و عبودیّت نباشد، تبعیت نباشد، نفوذپذیری نباشد. بخصوص باید آن اعدا عدوِّ انسان که همان «نفسک الّتی بین جنبیک» است و هواهای نفسانی که «مادر بتها، بت نفس شماست» و از همه‏ی بتها بالاتر و خطرناک‏تر است، مقهور شود. باید مبارزه با بتها، از جمله بت نفس، رایج باشد. نمی‏گوییم که انسانها یکسره تبدیل به فرشته شوند، اما یکسره تبدیل به انسان‏هایی شوند که در این راه تلاش و مبارزه می‏کنند. نفس این مبارزه، تقوا نامیده می‏شود. هر انسان و هر جامعه‏ای که چنین تلاش و مبارزه‏ای بکند، متّقی و پرهیزکار است. این، یک بعد قضیه است. دنیای جاهلیت دنیایی به حساب می‏آید که فاقد ارکان و ارزشهایی است که ما سه چهار موردش را عرض کردیم. مسلماً محتوای بعثت و خطوط اساسی جامعه‏ی اسلامی، دارای ارکان و ارزشهایی بیش از سه چهار مورد است. جامعه‏ی جاهلی جامعه‏ای است که از ارزشهای مورد اشاره، تهی است و درست نقطه‏ی مقابل جامعه اسلامی قرار دارد. حال با این نقطه‏ی مقابل- جامعه‏ی جاهلی- چگونه باید برخورد کرد؟ غلط است اگر خیال کنیم در مقابل جامعه‏ی جاهلی، ما که جامعه‏ی اسلامی هستیم باید برخورد خصمانه داشته باشیم؛ نه. برخورد ما باید برخورد دلسوزانه باشد. یعنی ارزشها را به دنیایی که محتاج ارزشهای اسلامی است، معرفی کنیم. این قدم اوّل است. بعد اگر خودمان إن شاء اللّه برخوردار از این ارزشها هستیم، آن‏ها را به نقطه‏ی مقابل منتقل کنیم. دشمنی و ستیزه‏گری‏ای که در اسلام وجود دارد، نسبت به کسانی است که مانع این تبادلند، مانع این نقل و انتقالند و مانع این تبدّل و تحوّل در درون نظام اسلامی‏اند. آن‏ها هستند که معارضند و با معارض، طبعاً اسلام برخورد معارضه‏آمیز می‏کند. لکن دنیا، دنیایی است که امروز به پیام اسلامی نیازمند است.