بعثت دارای ابعاد و جهاتی است. رشتههای نوری که از این حادثه بر بشریت تابیده است، یکی دو تا نیست؛ لیکن امروز بشریت به دو جریان ناشی از بعثت نیاز تام دارد: یکی برانگیختهشدن فکر و اندیشه است، و یکی تهذیب اخلاق. اگر این دو تأمین شد، خواستههای دیرین بشریت تأمین خواهد شد؛ عدالت تأمین خواهد شد، سعادت تأمین خواهد شد، رفاه دنیا تأمین خواهد شد. مشکل اساسی در این دو بخش است.
فرمود: «بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق». (۱) یا در قرآن فرمود: «هو الّذی بعث فی الامّیّین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایاته و یزکّیهم». بعد از تزکیه است که میفرماید: «و یعلّمهم الکتاب و الحکمة». (2) این یک هدف والاست؛ تزکیهی نفوس، تطهیر دلها، والاکردن اخلاق بشری، نجات دادن انسان از مزبلهی گرفتاریهای اخلاقی و ضعفهای اخلاقی و شهوات نفسانی. این، یک مقصد و یک هدف.
آن مسئلهی تفکر هم مسئلهی اساسی و مهمی است؛ مخصوص پیغمبر ما هم نیست؛ همهی پیامبران مبعوث شدند تا در بشر نیروی خرد را، نیروی تفکر را احیاء کنند. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در خطبهی نهجالبلاغه میفرماید: «لیستأدوهم میثاق فطرته و یذکّروهم منسیّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول»؛ (3) پیغمبران مبعوث شدند تا دفینهها و گنجینههای خرد را در دل و باطن انسانها برآشوبند، آنها را استخراج کنند.
ما آحاد بشر، برای اندیشیدن، استعداد عظیمی در خود نهفته داریم. وقتی فکر نمیکنیم، وقتی مطالعه نمیکنیم، وقتی در آیات الهی تدبر نمیکنیم، وقتی در تاریخ خود، در گذشتهی خود، در قضایای گوناگونی که برای بشریت پیش آمده است، در گرفتاریهای گذشته، در عوامل پیروزی بزرگ برای ملتها، تدبر نمیکنیم، از آن گنجینهی معنوی که خدا در ما قرار داده است، محروم میمانیم؛ «و یذکّروهم منسیّ نعمته... و یثیروا لهم دفائن العقول». امروز بشر به این دو، احتیاج دارد.